ستون‌های قدرتمند یک امپراطوری / نگاهی به فصل مهم شکل‌گیری کمپانی مترو گلدوین مایر از ابتدا تا دهه 60

 

عصرسینما؛ علی زنداکبری

این روزها در بازار هنر و تجارت سخن از خریداری یکی از مهمترین کمپانی های فیلمسازی هالیوود توسط یکی از غولهای تجاری حال حاضر دنیا است، شرکت فیلمسازی که هر علاقه مند به سینما آنرا با غرش شیر معروفش می شناسد: مترو گلدوین مایر. آمازون اما با قیمت حدودی هشت میلیارد و چهارصد میلیون دلاردر حال خرید این شیرغران صنعت فیلمسازیست، کمپانی که آرشیو آن حاوی بیش از چهار هزار فیلم و هفده هزار برنامه تلویزیونی می باشد. پشتوانه ای معتبر و پرسود برای سرویس “پرایم ویدئو” شرکت آمازون.

در سالهای 1904/1905 مارکوس لاو انگلیسی علاقه مند به نمایش، مجموعه تئاترهای زنجیره ای در نیویورک داشت که به 150 تئاتر می رسیدند. او با خرید چند گروه تئاتری سعی در گسترش فعالیت های نمایشی اش داشت. لذا با آینده نگری ویژه خود، به فکر استودیوی کوچکی بود تا فعالیت های تصویری خود را با آن کلید بزند. در همین اوقات با مدیری به نام لوئیس برت مایر آشنا شد که او نیز جاه طلبی های خاص خود را داشت. آنها استودیوی کوچکی در شرق لس آنجلس راه اندازی نمودند و تولیدات کوچکی نیز در آن انجام دادند.

رفته رفته مارکوس لاو تصمیم به گسترش کار گرفت و استودیوی مترو پیکچرز را خرید و نام آن را به مترو گلدن پیکچرز تغییر داد. او پس از این سرمایه گذاری، استراتژی گسترش بازار را در پیش گرفت و پس از آشنایی با تالبرگ او را مدیر تولید و لوئیس برت مایر را رئیس استودیو نمود و خود نیز به عنوان سرمایه گذار کارها را رهبری می نمود.

رفته رفته لوئیس برت مایر کلیه امور را به دست گرفت. او هوشی خاص در بدست آوردن های بسیار، با حداقل ها داشت. مثلا در ازای قرض دادن کلارک گیبل برای بازی در «برباد رفته» حق پخش فیلم را از آن خود کرد و هنوز هم بسیاری فیلم را محصول این استودیو می دانند. ایروینگ تالبرگ بیست و چهار ساله برگ برنده خوبی برای مایر بود چراکه علیرغم سن کمش مهارت بالایی در امور اجرایی داشت.

«نوای برادوی» (۱۹۲۹) اولین فیلم موزیکال مترو گلدوین مایر است، همچنین اولین فیلم ناطقی که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال شده است. فیلمی که تاثیر عمیق آن بر ژانر فیلم های موزیکال غیر قابل انکار است و ترانه هایش همچون ترانه « You Were Meant For Me» ماندگار گردیدند. «نوای برادوی» ویژگی دیگری نیز داشت: اولین فیلم موزیکالی که در آن از تکنیک فیلمبرداری رنگی، تکنی کالر «Technicolor» استفاده شده است.

مایر دقیقا در سال‌هایی که رکود اقتصادی بر غرب حاکم شد توانست کمپانی را سر پا نگه دارد و ستارگانی چون لورل و هاردی و آثار مهمی چون «جادوگر شهر از» و «بر باد رفته» را خلق کند.

لوئیس برت مایر
لوئیس برت مایر

مایر فوق ستارگانی همچون کلارک گیبل و گرتا گاربو را در اختیار گرفت و حداکثر بهره برداری مالی را از آنها برد. سیاست های محافظه کارانه استودیو اما همه را به جز چند مدیر ارشد کلافه کرده بود. هیچ یک از تهیه کنندگان، کارگردانان و عوامل تحت قرارداد کمپانی تمایل چندانی به فیلمبرداری خارج از استودیو نداشتند. تمام مناظر و لوکیشن های فیلمها، در اراضی متعلق به کمپانی بازسازی می شدند و استفاده از بک پروجکشن بیش از هر جای دیگری کاربرد داشت. البته استثناء هایی هم وجود داشت مثل فیلم اسکیمو “ون دایک” محصول 1933 و یا «تاجر شاخ» محصول 1931 .

کار برای کارگردانان سطح بالای آن زمان هالیوود با مترو گلدین مایر سخت بود. از اینرو فیلمسازانی همچون فرانک کاپرا، داگلاس سیرک، اورسون ولز و… هیچگاه فیلمی برای کمپانی نساختند.

مبنای عملکرد کارگردانانی که در آن دوران با کمپانی کار می کردند بر اساس برقراری روابط خوب با ستارگان آن زمان بود. مثلا جورج کیوکر دو فیلم «شام در ساعت هشت” و «زنان» را با حضور تمام ستارگان کمپانی ساخت!.

کمپانی مملو از استعدادها در هر زمینه ای بود از عوامل فنی تا بازیگرها، اما تولیدات عمدتا به لحاظ کیفی متوسط ولی با حضور بازیگران جذاب بود. مثل کلارک گیبل با فیلمهایی همچون «دریای سرخ» 1935/ «ساراتوگا» 1937/ «شهر پر رونق» 1940 و…

ایروینگ تالبرگ تا زمان مرگش در 1937 به عنوان مدیر تولید کمپانی نقشی غیرقابل انکار داشت، ولی نبوغش چندان در فیلمهای دوران کاریش ظهوری نداشت. تعدادی از فیلمهای او حتی تا مرز فاجعه نیز رفتند، «آنا کریستی» با بازی گرتا گاربو در 1930 که همه ملال آور خواندنش و یا «رومئو ژولیت» بی رمق و حوصله سربر جورج کیوکر در 1936. با این حال تالبرگ تولیدات موفق اما پر هزینه ای هم داشت، مثل «خاک خوب» ویکتور فلمینگ در 1937 یا «شورش در کشتی» بونتی فرانک لوید در 1935.

استراتژی او در بکار گرفتن از برادران مارکس نیز گرچه مخالفانی داشت، اما در نهایت موفقیت تجاری بالایی داشتند. در این میان اما «ناقص الخلقه ها»ی تاد براوینگ در 1932 از عجیب ترین ساخته های استودیوست که هنوز جوابی برای چرایی ساخت آن پیدا نشده است.

بعد از مرگ ناگهانی تالبرگ، همه استودیو را پایان یافته می دیدند، اما مایر نه تنها کارها را به بهترین نحو ادامه داد، بلکه برای ارتقاء معنوی استودیو و جاویدان ساختن نام تالبرگ، آکادمی اسکار را برای اختصاص جایزه ای به نام وی تشویق و حمایت نمود.

مترو گلدوین مایر

یکی از موفقیت های بزرگ کمپانی در ساخت فیلمهای کوتاه زنده و انیمیشن بود. “فرد کوییمی”در 1926 این واحد را تاسیس و تا زمان بازنشستگی اش در 1956 مدیریت این بخش را عهده دار بود. از جمله مجموعه های بامزه و به یاد ماندنی اش «چگونه بخوابیم» یا «داستان عاشقانه گوارش» بود و همینطور مجموعه «تاوان جنایت» که سر آغاز فعالیتهای فرد زینه مان و جوزف لوزی بود.

“ویلیام هانا” و “جوزف باربارا” نیز از 1937 وارد کمپانی شده و حداقل صد ماجرا برای «تام و جری» آفریدند و در فاصله 1942/1955 شصت و پنج کارتون نیز تولید نمودند. مجموعه های به یاد ماندنی همچون «یوگی و دوستان»، «خانواده فلینستونها» و…. .

انیمیشن های کمپانی مترو گلدوین مایر

موفقیت های کمپانی در فیلمهای موزیکال انکار نشدنی ست. ” آرتور فرید” و نقش مهمش در فیلمهای موزیکال هیچگاه به درستی ارزیابی نشد. او استودیویی در کمپانی داشت که حدود چهل تولید در آن صورت پذیرفت که جز معدودی، اکثرا از آثار موفق موزیکال بودند.

آثاری همچون «در شهر»(1949) استنلی دانن و جین کلی، «آواز در باران»(1952) دانن و کلی، «دزد دریایی»(1948) وینسنت مینه لی، «یولاندا و دزد»(1945) مینه لی، «واگن نمایش»(1953) مینه لی، «زیباروی نیویورک»(1952) چارلز واترز و… سایر فیلمهایی که ژانر موزیکال را متحول و به تعالی رساندند به جز آثار فرید، کارهای خلاقانه ای بودند از برمن، کامینگز و یا حتی پاسترناک. آثاری به یاد ماندنی و تاریخ ساز همچون: «از لنگرها بالا»(1945) جرج سیدنی و یا «هفت عروس برای هفت برادر»(1954) استنلی دانن و یا فیلمهای نوآورانه “استر ویلیامز” با باله های درون و روی آب و حتی اجراهای صحنه ای موفقی چون «قایق نمایش»(1951) جرج سیدنی.

فیلم آواز در باران
نمایی از فیلم آواز در باران

لویی بی مه یر در 1951 و پس از ورود “دور شاری” ملقب به “تالبرگ جدید” که مسند معاونت امور تولید را به دست گرفت، از سمت خود کناره گیری کرد و سلطه اش بر کمپانی نیز پایان یافت. دعواهای رفت و برگشتی این دو فرسایشی شده بود و “نیکلاس شنک” رئیس کمپانی مادر مترو گلدوین مایر”لووز” روابط خوبی با دور شاری برقرار نموده بود. چراغ سبز شنک به دور شاری در امور مختلف بدون اطلاع مه یر و اعتقاد او مبنی بر بالا رفتن درآمد کمپانی از زمان حضور شاری مهمترین علت ترک استودیو توسط مه یر بود. شاری اعتقاد به فیلمهای واقع گرا و متعهد با موضوعهای اجتماعی داشت در حالیکه مه یر همچنان بر “سرگرمی سالم برای تمام افراد خانواده” را ترجیح می داد.

فیلمهای دوران سلطه دور شاری، پیش و پس از ترک مایر مجموعه ای از سنت های قدیم و نوآوری است. در ادامه سیر سنتی کمپانی، تولید کمدی/ موزیکال ها ادامه پیدا کرد و فیلم های تاریخی و مجلل نیز در این دوره به تولید رسیدند، مثل فیلم «آیوانهو»(1952) ریچارد تورپ یا «شواليه هاى ميز گرد» بازهم از همین کارگردان در 1954 و یا فیلمهای متفاوتی که به مه یر تحمیل شد؛ همچون «کارزار»(1949) ویلیام ولمن، «بیگانه ای در غبار»(1949) کلارنس براون، «حادثه مرزی»(1949) آنتونی مان، «پلید و زیبای»(1952) مینه لی، «یولیوس قیصر»(1953) منکیه ویچ.

فيلم شواليه هاى ميز گرد ساخته ریچارد تورپ
نمایی از فيلم «شواليه هاى ميز گرد» ساخته ریچارد تورپ

در این دوره کمپانی مجموعه ای درخشان از فیلمهای بدون ریخت و پاش و با هزینه کم، دراماتیک/تریلر تولید نمود که تبدیل به رویه جدید شرکت شد. مثل «هدف بلند»(1951) آنتونی مان، یا «مخاطره»(1953) و «خیابان اسرار آمیز»(1950) هر دو ساخته جان استرجس و چند وسترن خوب که تا قبل از ورود دور شاری کمپانی تمایل زیادی به تولیدشان نداشت، مثل «خار برهنه» (1953) آنتونی مان با بازی جیمز استیوارت و جنت لی که موفق هم بود.

دور شاری اما میراث دار وضعیت بد اقتصادی شرکت هم شد. ویژگی های کمپانی که طی بیست و پنج سال اعتبار آنرا منجر شده بودند حالا عامل خسارت محسوب می گشتند. کمپانی دیگر نمی توانست با دست و دلبازی در فیلمها سرمایه گذاری کند. عدم تطابق با تغییرات جدید و سختی مدیریت مالی تشکیلات عریض و طویل، ورود دیر هنگام تراز رقبا به عرصه تلویزیون و عدم تولید فیلمهای مستقل باعث شد در 1952 شک از کاهش بیست تا پنجاه درصدی مدیران اجرائی خبر دهد. کمپانی”لووز” در سال مالی1956/1957 نخستین کسری بودجه خود را تجربه کرد و شنک و دور شاری بالاجبار کنار رفتند.

دور شاری
دور شاری

بعد از دو سال «بن هور» ویلیام وایلر(1959) با سیزده اسکارش اعتبار شرکت را زنده نمود و موفقیت تجاری مناسبی نیز برای شرکت به ارمغان آورد. اما مشکلات بیشتر از آن بود که موفقیت های «بن هور» توان حلش را داشته باشد. بعد از آن و در دهه 70 و 80 مدیریت به روز کار گرفته شده در استودیو منجر به تحولاتی مثبت و رو به جلو در این کمپانی تاریخی گردید که تا سالها نیز ادامه یافت.

مطالب دیگری از نویسنده این یادداشت:

سینمای کلاسیک : نگاهی به فیلم «پنجره عقبی» ساخته آلفرد هیچکاک / پنجره ای رو به زندگی

سینمای کلاسیک : یادداشتی بر فیلم «کازابلانکا» / جنگ بدون مرز ؛ عشق بدون مرز

سینمای کلاسیک : نگاهی به فیلم مطرح و تاریخ ساز «همشهری کین» ساخته اورسن ولز / وقتی غرور مرا کشت

نقد و بررسی فیلم برنده اسکار «سرزمین آواره‌ ها» ساخته کلویی ژائو / دیدار دوباره در پایین جاده

نقدی بر فیلم «ایالت متحده برعلیه بیلی هالیدی» / زنگواره تاریخی یک خواننده

نقد فیلم: نگاهی به فیلم تحسین شده «پدر» با بازی آنتونی هاپکینز / مرا به یاد داشته باش

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا