سینمای کلاسیک: یادداشتی بر فیلم «12 مرد خشمگین» ساخته سیدنی لومت / تو خشمگین مباش، فکر کن

 

عصرسینما؛ علی زنداکبری

هشدار: این یادداشت حاوی اسپویل است

«دوازده مرد خشمگین» یکی از فیلمهایی ست که باید در هرکلاس دانشگاهی و یا آموزشی از هر منظر مورد بررسی قرار گیرد، دیدن فیلم برای هرعلاقه مند جدی به سینما دارای نکات آموزشی لذت بخشیست، فیلم به ذاته یک درام جنایی روانشناختی خاص در حوزه ارتباطات اجتماعی، هوش هیجانی، مذاکره و زبان بدن است، فیلمی که از یکی از بهترین فیلمنامه های تاریخ سینما برخوردار است. فیلمنامه ای نوشته شده توسط رجینالد رز و براساس داستانی از خودش.

12 شخصیت اصلی طی نود دقیقه فیلم، فقط در یک اطاق، باید در خصوص سرنوشت یک انسان تصمیم بگیرند، نوجوانی که به قتل پدرش متهم شده و ظاهر امر نیز گویای شواهد انکار ناپذیری است از گناهکار بودن اوست. زنده ماندن و یا اعدام این نوجوان بسته به تصمیم گیری این جمع است، جمعی که همگی به گناهکار بودن او اطمینان دارند و جلسه کوتاهی را برای نتیجه گیری پیشبینی می کنند در حالیکه فقط یک نفر(با نقش آفرینی هنری فاندا) اطمینان دیگران را با سوال هایی ساده، اما تیزبینانه متزلزل می کند.

یکی از نقاط قوت فیلم جسارت “سیدنی لومت” جهت عینیت بخشیدن به نوشته رجینالد رز بر روی نوار سلولوئید است. سیدنی لومت با مهارتی در خور توجه داستان خود را طوری تعریف می کند که نه تماشاگر را سردرگم می کند و نه او را خسته. حرکات دوربین “بوریس کافمن” قاب شناس، فیلمبردار اثر، که قبلا توانایی اش را در فیلم «دربار انداز» هم نشان داده بود، در راستای مهمترین هدف کارگردان گام بر می دارد: حفظ ضرباهنگ. صحنه ابتدایی فیلم نمایی”لو انگل” (پایین به بالا)، از نمایش ستون ها و ورودی محلی ست که سرنوشت دهها انسان را تغییر داده و همچون غول هایی غیر قابل دسترس نمایان می گردد. صحنه بعد اما نمایی “های انگل” (بالا به پایین) از درون ساختمانی است که نشان دهنده افرادی در حال تردد بین اطاق هایی هستند که سرنوشت شان در دستان سیستم ناقص قضایی ایالات متحده است که همچون هیولایی آماده بلع متهمانی بی گناه است و ما وارد تونل وحشتی می کند که داستان فیلم در آن رقم می خورد.

بطور کلی پیرنگ هر فیلمی را می توان بر اساس برداشت و زاویه دید هر بیننده ای به بخش های مختلفی تقسیم نمود، به عقیده بنده، پیرنگ این فیلم از چهار بخش کلی تشکیل شده است:

1-داستان کلی یا تم محوری فیلم : که کلیه وقایع فیلم در بستر آن رخ می دهد.

2- دوازده شخصیت عضو هیئت منصفه با شخصیتی حقیقی، اخلاق و رفتارهای شخصی و خانوادگی مخصوص به خود، که گذشته شان به صورت مستقیم بر آرائشان تاثیر گذاشته است.

3-شخصیت حقوقی اعضاء هیئت منصفه با جایگاه های متفاوت شغلی که آنها را به عنوان یک فرد در جامعه تعریف می نماید و هر کدام بر اساس جهان بینی خاص خود موضوع را می نگرند.

4- تغییر رفتار اعضاء هیئت منصفه در انتهای فیلم که هر کدام به واسطه نگاه به یک جنایت، کنکاشی درونی در خود داشته و به زوایای نامکشوف روح و روان خود دست پیدا کرده، تحولی درونی را تجربه می کنند.

اینجاست که سیدنی لومت طی طول نمایش فیلم برای هدایت ذهن تماشاگر به درون شخصیت هر کاراکتر، نامی برایشان انتخاب نکرده است و در فیلم جز در صحنه پایانی و در هنگامه خداحافظی دو شخصیت منطقی هیئت منصفه، نامی از هیچکدام از کاراکترها برده نمی شود!. حرکتی هوشمندانه که فقط با ترکیب نظری موفق فیلمنامه نویس/کارگردان به اجرا می رسد. یادمان باشد این فیلم ساخته شصت و چند سال پیش در 1957 است. از اینرو برای تحلیل فیلم و جلوگیری از سردرگمی خوانندگان محترم از اسامی هنرپیشگان فیلم استفاده می نمایم.

چهار بخش ذکر شده در سطور قبل، ساختار کلی فیلمنامه را تشکیل می دهد و رابطه بین هر بخش با سیناپس های فیلمنامه ای را به طور منطقی و در ظاهر نامرتب، به یکدیگر مرتبط می گرداند. این اتصالات با همراهی دوربین و توجه دادن کارگردان به تنها رای مخالف هیئت منصفه (هنری فاندا) در ابتدای داستان شروع می گردد و در ادامه با سوالات او، مرور وقایع دادگاه توسط کلیه اعضاء، نظراتشان در خصوص سوالات و شکیات افراد نسبت به شاهدین و نوع دفاع وکیل مدافع متهم، برخوردهای نامناسب اعضاء با یکدیگر، برملا شدن ایدئولوژی ها و اعتقادات افراد در مواجه با سوالات به وجود آمده، همه و همه به آرامی روشن می کند که حقیقت آن چیز نیست که به نظر می رسد.

تعمیم این نکته در قبال تحولات اجتماعی و ساختاری آن موقع ایالات متحده مسئله مهمی است که شاید کمتر به آن توجه شده است. نگاه کنید به نامگذاری فیلم، «دوازده مرد خشمگین». اصولا این کلمه خشم، تنها جنبه ظاهری دارد، یا طعنه ایست به اجتماع خشمگین آن روزهای ایالت متحده؟. تاکید بر هوای گرم اطاق و سیگار کشیدن نفرات داخل آن، جز این است که به التهاب و عصبیت جامعه می پردازد؟. مطمئن ترین کاراکتر هیئت منصفه (ای جی مارشال) در جایی از سوی یکی از اعضاء(جک کلومن) مورد سوال قرار می گیرد که : ((ببخشید، تا حالا شده عرق کنین؟)) و در پاسخ می شنود: ((نه نشده)). سپس در صحنه ای دیگر در حالیکه (ای جی مارشال) دوباره بر رای خود اصرار می ورزد، وقتی در برابر استدلالی محکم از سوی دیگران قرار می گیرد و در حالیکه متقاعد شده اشتباه کرده است، با تاکید دوربین بر قطره عرقی که از سرش جاری می شود با دستمالی آن را خشک می کند، گویی پذیرفته به این گرداب ملتهب اجتماعی پای گذارده است.

فیلم «12 مرد خشمگین»

به دید نگارنده این اثر فراخوانی بالاتر از یک فیلم و ایجاد تفکری چند ساعته است. این فیلم از ما می خواهد برای شک داشتن به هر آنچه مطلقا پذیرایش بودیم و دید واقع نگارانه به آن نداشته ایم تجدید نظر کنیم. مگر نه اینکه همین تجدید نظرها منجر به تحولات گسترده در زندگی بشر شده تا از گاو پرستی دست بردارد و یا به تکنولوژی نانو دست پیدا کند؟. اطاق هیئت منصفه، تمثیلی از جامعه است و افراد حاظر در آن نماینده افراد همان جامعه؟. جامعه ای سطحی که بر اساس ویترینی از اشتباهات می خواهد به نتیجه ای کاربردی و سریع برسد و تنها شک یک نفر به موضوع، کل مسئله را عوض می کند و جان انسانی را نجات می بخشد.

هنری فاندا در چندین صحنه در شکیات خودش نیز تردید می کند. در صحنه ای یکی از افراد هیئت منصفه (ادوارد بنس) از او می پرسد: ((تو فکر می کنی اون بی گناهه، نه؟)) و فاندا در پاسخ می گوید: ((نمی دونم، امکانش هست)). یعنی خود او نیز به همان چیزی که شک کرده، شک دارد. اما نکته مهم به وجود آمدن همان شک است، تا از قبول بی چون و چرای هرچیز که بیان می شود دوری گزیده شود و مسائل را با دقت و ژرفای لازمش واکاوی کنیم.

«دوازده مرد خشمگین» نمونه ایست از نظریه مک گافین هیچکاک. درست است که سرنوشت متهم، بستر تعریف داستان است، اما مهم تقابل اندیشه هیئت منصفه با واقعیات پیرامون این قتل، به عنوان نمایندگانی از یک جامعه است که مورد توجه قرار می گیرد.

از درون دادگاه فقط شاهد یک برداشت چند دقیقه ای هستیم و فقط یک تصویر در ابتدای فیلم از نوجوان متهم با صورت مظلومانه اش می بینیم که با موسیقی “کنیون هاپکینز” (سازنده موسیقی فیلم بیلیارد باز) به میز و صندلی اطاق نتیجه گیری هیئت منصفه “دیزالو” می شود. موسیقی فقط در ابتدای ورود هیئت منصفه به اطاق نتیجه گیری حضور دارد و در هنگام خروج همین نفرات در پایان فیلم از اطاق، گویا کارگردان در ذهن ما تاکید می کند، حدفاصل بین دو قطعه موسیقی فیلم (اتفافقات درون اطاق) هدف اصلی جلب نظر بیننده توسط اوست.

یکی از نقاط قوت فیلم ترکیب قوی بازیگران فیلم است. انتخاب بازیگران فیلم با دقت و به درستی صورت گرفته است و هرکدام به نوبه خود، خواسته کارگردان را اجابت نموده اند.

دیدن فیلم «دوازده مرد خشمگین» به عنوان یکی از برجسته ترین آثار تاریخ سینما برای هر علاقه مند جدی سینما توصیه ای موکد از جانب نگارنده است.

مطالب دیگری از نویسنده این یادداشت را نیز در ادامه میتوانید بخوانید:

نگاه دیگر: نگاهی به کارنامه هنری، سینمایی جک لمون / از کمدی تا درام : توانمند و بی ادعا

نقد فیلمهای روز: نگاهی به فیلم «خشم مردانه» ساخته گای ریچی / با انتقام به گذشته بنگر

ویتوریو استورارو؛ اسطوره زنده هنر فیلمبرداری صنعت سینما

نقد فیلمهای روز: یادداشتی بر فیلم «خائن آمریکایی» / کلاس بازیگری آقای پاچینو

نگاه دیگر: مروری بر زندگی و کارنامه هنری، سینمایی آنتونی کوئین / حمزه؛ شیر صحرا

نگاهی به سینمای روبر برسون کارگردان مطرح فرانسوی / سروده های فیلسوفی با یک دوربین

نقد سریالهای روز جهان: تحلیل و بررسی مینی سریال «میر از ایست تاون» / تنها وظیفه ما عشق ورزیدن است

ستون‌های قدرتمند یک امپراطوری / نگاهی به فصل مهم شکل‌گیری کمپانی مترو گلدوین مایر از ابتدا تا دهه 60

سینمای کلاسیک : نگاهی به فیلم «پنجره عقبی» ساخته آلفرد هیچکاک / پنجره ای رو به زندگی

سینمای کلاسیک : یادداشتی بر فیلم «کازابلانکا» / جنگ بدون مرز ؛ عشق بدون مرز

سینمای کلاسیک : نگاهی به فیلم مطرح و تاریخ ساز «همشهری کین» ساخته اورسن ولز / وقتی غرور مرا کشت

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا