نقد و بررسی فیلمهای جشنواره فیلم فجر: نگاهی دیگر به فیلم «شیشلیک» محمد حسین مهدویان / آرزو را پایانی است

 

عصرسینما؛ آیدین مفتاحی

محمد حسین مهدویان تلاش زیادی میکند تا برچسب فیلمساز سفارشی را از روی نام خود بردارد و همین اخیرا نیز صراحتا اعلام کرد که حاضر است در خانه بنشیند اما فیلم سفارشی نسازد. مهدویان در همین راه و برای اثبات متفاوت بودن فیلم سازی اش، به سراغ ساخت یک فیلم کمدی رفته است.

متاسفانه ژانر کمدی در طی سالیان اخیر در سینمای ایران در روندی نزولی و در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. فیلم های عمدتا سخیف این ژانر تنها راه خنداندن بیننده را در به کار بردن شوخی های کلامی جنسی و موارد سخیف این چنینی میبینند. آثاری که بهترین تعریف برای آنها به کار بردن واژه مبتذل است. با وجود آنکه میتوان در ژانر کمدی به تعداد کمتر از انگشتان یک دست، آثار محترمی را در دهه گذشته سینمای ایران نام برد، اما روند کلی و عموم فیلم ها به گونه ای است که دیگر نگاه مثبتی نسبت به این ژانر وجود ندارد. هرچند متاسفانه اکثر این فیلم ها در گیشه فروش قابل توجهی دارند و این خود نیز عاملی در افزوده شدن بر تعداد چنین آثار بی کیفیتی است.

مهدویان نیز به خوبی از چنین مساله ای آگاه بوده و سعی کرده سوژه متفاوتی را برای اثر طنز خود انتخاب کند. منتها مشکل او به جایی بر میگردد که نفر اشتباهی را برای نگارش فیلم نامه و حرکت در این مسیر متفاوتش انتخاب کرده است.

امیر مهدی ژوله در سالیان اخیر کاملا متعلق به فضای مجازی شده است و این تعلق خاطرش او را به جایی رسانده که اکثر شوخی ها و داستان های طنزش وابسته به ترندها و وایرال های شبکه های اجتماعی است (این مساله را در استند آپ کمدی هایش نیز به اثبات رسانده بود). اما باید این را در نظر بگیرید که این ترندها دارای تاریخ مصرف هستند و هر روز سوژه جدیدی در این فضا دست به دست میشود و این‌تعدد سوژه ها باعث میشود که کسی دیگر با سوژه جذاب چند ماه پیش حتی لبخندی به گوشه لبش هم نیاید چه برسد به اینکه بخواهد از به کاربردن آن در یک ‌فیلم سینمایی برای نبوغ و بانمکی نویسنده کف زده و ذوق زده شود(مثل اشاره به داستان خانم جلسه ای معروف و الهام گرفتن از آن در فیلم). متاسفانه خود ژوله در این روند ابتذال نویسی ید طولایی دارد و این اولین قدم اشتباه مهدویان در مسیر کاری متفاوتش بوده است.

البته او سعی کرده تا با قرار دادن دو بازیگر محبوب و طناز یعنی پژمان جمشیدی و رضا عطاران تمام توجهات را به سمت فیلم خود جلب کند (که اتفاقا تعدای بالای بلیط فروشی این فیلم در جشنواره نیز حاکی از این مساله است)؛ اما فیلم ‌نامه ژوله انقدر بی سر و ته و عجیب است که حتی از دست این دو بازیگر نیز کاری بر نمی آید. هرچند در معدود لحظاتی خیلی واضح دو بازیگر کار را در دست گرفته و جلوتر از فیلمنامه و فی البداهه، لحظاتی کوتاه و با نمک را رقم میزنند. اما مهدویان آنچنان آنها را مهار کرده که جای مانوری برای خود نمایی و شکستن پوست سخت نقش تعریف شده را ندارند.

سوالی که واقعا در مورد این فیلم پیش می‌آید این است که هدف از ساخت چنین فیلمی و روایت چنین داستانی چه بوده است؟ اعتراض علیه دولت و سیاست های حاکم؟ حرکت خلاف جهت و اثبات عدم وابستگی فیلمساز؟ تصویری از آینده ی تاریک ایران و پیش بینی روزهای ترسناکی که انتظار ما را میکشند؟ طعنه و کنایه به سیاست های حاکم و اتفاقات روز؟ واقعا هدف مهدویان و ژوله چه بوده است؟

پاسخ به این سوال حقیقتا بسیار سخت است؛ چرا که علیرغم نگاه به اصطلاح انتقادی فیلم و تاکید به معضل فقر، هیچکدام از مسائل بالا مورد بحث و چالش قرار نگرفته اند و فیلمساز از دور دست ها فقط سنگی به سمت آنها پرتاب کرده است. فیلمی که بیشتر از آنکه اثری برای همدردی با مردم و برخواسته از درد مردم باشد، نگاهی با تمسخر به وضعیت و تصمیمات مردم دارد و بیشتر توهین به شعور و فهم آنها است، تا همدردی و تسکینی برای دردشان.

خلاصه اینکه مهدویان هر نگاه و تفکری را که دنبال میکرده، سخت در آن دچار شکست شده است و آنچنان اثر بی کیفیت و سخیفی را ساخته که بهتر است تا مدتی طولانی سمت ژانر کمدی نرود. اثری که به دنبال فرار از کلیشه های رایج و مبتذل فیلم های کمدی سالیان اخیر است، اما در بروز رسانی عجیبی شوخی های جنسی را به شوخی های جسمی-جنسی تغییر داده است.

نگارنده این یادداشت با سفارشی ساز بودن مهدویان هیچ مشکلی ندارد و اتفاقا به نظرم فیلم «ایستاده در غبار» یکی از برجسته ترین آثار سینمای ایران به لحاظ فنی و کیفی در یک‌ دهه ی گذشته بوده است و احساس میکنم مهدویان نیز در همین فضا و ساخت چنین فیلم هایی موفق تر خواهد بود.

شاید «شیشلیک» را بتوان به عنوان تجربه ی منجر به شکستی برای کارگردانش نام برد، اما امیدوارم که مهدویان نیز از این شکست درس بگیرد و به سراغ انجام دادن کاری برود که واقعا در آن تخصص دارد و همانطور که در فیلم هم به طعنه اشاره شده که “برای آرزوها انتهایی وجود ندارد”، مهدویان نیز خودش را مخاطب این طعنه در نظر بگیرید و به آرزو و خواسته های عجیبش پایان بدهد که با این روند آینده ی عجیبی در انتظار اوست.

پ ن :
درجایی از فیلم دعوا بر سر ممنوعه بودن اسم شیشلیک است و تاکید میشود که این کلمه به اشتباه شنیده شده و احتمالا کلمه اصلی شیشکی بوده است‌. به نظر مهدویان نیز دچار اشتباه شده و به جای شیشلیک یک‌ شیشکی حسابی تحویل خودش داده است.

پوستر فیلم سینمایی شیشلیک

 

مطالب مشابه:

روز شمار شش: نگاهی به فیلم های روز ششم جشنواره فیلم فجر / مادرانه تلخ و یک پرتره هوایی

روز شمار پنج: نگاهی به فیلم های روز پنجم جشنواره فیلم فجر / از سورئالیسم تا قصه خودویرانگری

روز شمار چهار: نگاهی به فیلم های روز چهارم جشنواره فیلم فجر / از تعصب تا عدالت

روز شمار سه: نگاهی به فیلم های روز سوم جشنواره فیلم فجر / «ابلق»؛ قصه آزار جنسی / «تک تیرانداز»؛ سوپرمن جنگی

نقد و بررسی فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر: «روشن» ساخته روح‌الله حجازی / آرزوهای بر باد رفته

روز شمار دو: نگاهی به فیلم های روز دوم جشنواره فیلم فجر / «ستاره بازی»؛ غربت مهاجرت / «شیشلیک»؛ هجو فقر

نقد و بررسی فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر: «شیشلیک» ساخته محمدحسین مهدویان / موج سواری روی سیخ کباب

روز شمار جشنواره سی و نهم / روز اول؛ دو عاشقانه متفاوت

 

 

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا