نقد و بررسی سریال «دارودسته‌های لندنی» / خیانت همیشه در اوجِ اعتماد اتفاق می افتد

دارودسته‌های لندنی

عصرسینما؛ آیدین مفتاحی  – پیش از اینکه سریالی را برای دیدن انتخاب کنید، بهتر است همیشه به تیم سازنده و سابقه ی کاری آن ها توجه داشته باشید. ممکن است که سریالی به شما پیشنهاد شده باشد و یا حتی بر  مبنای تبلیغات و بازخوردهای مثبت، سریالی را برای تماشا انتخاب کنید. اما توصیه میکنم که هرگز این اصل مهم اشاره شده را در انتخاب یک سریال برای تماشا فراموش نکنید. چرا که کمتر پیش آمده تیم سازنده ی یک سریال خرق عادت کرده و اثری متفاوت با آنچه پیش از این ارائه داده اند را بسازند.

گرت ایوانر و مت فلانری دارودسته‌های لندنی

در مورد سریال «دارودسته‌های لندنی» نیز مساله چنین است. “گرت ایوانز” و “مت فلانری” خالقین این ‌اثر میباشند. ایوانر با نویسندگی و کارگردانی مجموعه فیلم های «یورش» به شهرتی جهانی رسید. فیلمی در ژانر اکشن، مملو از نبردهای تن به تن و البته با دز بالایی از خشونت. فلانری نیز  فیلمبردار آثار اشاره شده میباشد. در کنار نام این دو نفر باید به “خاویر گنز” هم اشاره کرد که کارگردانی سه اپیزود از این سریال را برعهده داشته است. در کارنامه گنز نام دو اثر بیش از باقی جلب توجه میکند، یکی «شکاف» و دیگری «مرز» که اتفاقا هر دو متعلق به ژانر وحشت هستند. فیلم مرز یکی از خشن ترین و غیر قابل تحمل ترین فیلم های ژانر وحشت است، که شاید تحمل میزان خشونت آن و دیدن فیلم تا انتها برای هرکسی ممکن نباشد.

با در نظر گرفتن این پس زمینه به عنوان سابقه کاری تیم سازنده، باید انتظار سریالی با دوز اکشن بالا و با خشونتی بی حد و مرز را داشته باشید. اگر با چنین انتظاری به تماشای این‌ سریال بنشینید قطعا لذت وافری از آن خواهید برد.

در نگاه اول سریال «دارودسته‌های لندنی» شباهت زیادی به سریال پر طرفدار «پیکی بلایندرز» دارد و در نظر بسیاری همچون «پیکی بلایندرز» عصر حال میماند. داستانی درباره یک خانواده ی گنگستر پر نفوذ که به نظر کنترل همه چیز در اختیار آنهاست، اما یک‌ اتفاق سهوی باعث برهم خوردن موضع قدرت، به چالش کشیدن این خانواده و شروع ماجراهای سریال میشود. جنگ قدرتی که به واسطه این حادثه پیش میاید، گروه های گنگستری که هر یک‌ به دنبال قدرت میباشند و تلاش خانواده والاس برای واکاوی فاجعه رخ داده، پیش برنده ی داستان سریال است.

بازیگران سریال دارودسته های لندنی

نکته جالب توجه در این میان انتخاب یک تیم بازیگری شناخته شده است که قطعا باعث جذابیت و جلب توجهات به این سریال میگردد. در این بین میتوان از جو کول(جان شلبی/ پیکی بلایندرز) و میشل فرلی(کتلین استارک/ بازی تاج و تخت) نام برد.

سریال دار و دسته ی لندنی

سریال دار و دسته ی لندنی

حالا یک بار دیگر برگردیم‌ به ابتدای نوشته و انتظارات از این سریال. با نگاهی به کارنامه سازندگان متوجه این مساله خواهید شد که هیچکدام از آنها قصه گویی خوبی نیستند. در واقع هنر همگی آنها سرگرم کردن بیننده و البته به واسطه شناخت درست شان از مخاطب هدف، نمایش بی حد و حصری از خشونت است.

شاید با این فرمول بتوان بیننده را در برای یک فیلم و با مدت زمانی محدود و مشخصی سرگرم کرد و پای کار نشاند، اما در مورد سریال مساله کمی متفاوت است. چرا که فقر داستانی در گذر اپیزودها قطعا به چشم خواهد آمد و به مساله ای آزار دهنده و حتی شاید عاملی برای کنار گذاشتن سریال توسط بیننده اش تبدیل خواهد گشت. با در نظر گرفتن همین مساله باید گفت که سریال  عملا در زمینه قصه گویی دچار لکنت است و حتی اضافه کردن خطوط فرعی و زیر لایه های متنی در باب سیاست، پولشویی، تنوع فرهنگی و … نیز کمکی به آن نکرده و هریک با پرداختی نیمه کاره در جایی رها میشوند. بزرگترین ضعف اثر در همین زمینه نیز به پایان بندی آن برمیگردد. جایی که به یک باره سرفصل جدیدی برای ادامه داستان باز میشود. به طوری که حتی به نظر می آید تصمیم سازندگان در ابتدا ساخت مینی سریال بوده اما با استقبال بینندگان در تغییر مسیری به فکر ادامه دادن آن برای فصول بعدی افتاده اند.

ویژگی های سریال دار و دسته ی لندنی

با این حال ویژگی اصلی و عامل جذابیت سریال را باید در سرگرم کنندگی و همان خشونت و اکشن درجه یکش دنبال کرد. سریالی که شاید به راحتی نظیر آن را با در نظر گرفتن فاکتورهای اشاره شده نتوانید پیدا کنید و تماشای آن برای دوست داران ژانر اکشن مملو از جذابیت یک ضیافت تمام عیار است. جذابیتی که قطعا بخشی از آن به لطف حضور یک تیم حرفه ای در پشت صحنه و توانایی بالایشان در مسائل فنی رقم خورده است. تیمی که در جلوه های ویژه، فیلمبرداری، تدوین و سایر موارد بسیار کم نقص و حساب شده عمل کرده اند.

در یک جمع بندی باید گفت که میتوان به ادامه این سریال امیدوار بود. شاید پایان بندی آن در فصل اول و تعریف ماجرایی جدید به نوعی فرار رو به جلوی سازندگانش محسوب گردد. اما با توجه به سابقه ی کاری اشاره شده آنها و شاید اضافه شدن یک تیم نویسندگی کار بلد، توازن درستی میان اکشن و هیجان و در یک کلام ویترین اثر و درون مایه آن برای فصول بعدی برقرار گردد. عاملی که میتواند به آن قیاس اشاره شده و با سریال «پیکی بلایندرز» رنگ و رویی واقعی بخشد.

 

مطالب دیگری از نویسنده این یادداشت:

نگاهی به سریال «رچد» / درون هر آدم عاقل، یک دیوانه در حال تقلا برای بیرون آمدن است

تحلیلی بر سریال ترسناک «تسخیر عمارت بلای» / هیچ کس به اندازه کسی که فراموشی را نمیپذیرد، تنها نیست

نقد فیلمهای روز: تحلیل و بررسی فیلم «صدای متال» ساخته داریوس ماردر

 

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا