نقد میز نقد هفت / نقدها را بود آیا که عیاری گیرند!

عصرسینما؛ رضا صائمی

جشنواره سی و نهم فیلم فجر فارغ از مناقشه ای که بر سر برگزاری یا تعطیلی آن وجود داشت، یا مناقشاتی که بر سر فیلم های راه یافته و راه نیافته و کیفیت و داوری های آن، فرصتی فراهم کرد تا برنامه سینمایی «هفت» که هر شب به بررسی و نقد جشنواره و فیلم هایش می پرداخت بار دیگر در کانون توجه علاقمندان سینما قرار گرفته و خود به مناقشه نقادانه بدل شود. برنامه ای که دیگر بعد از اجرای فریدون جیرانی نتوانست جذابیت و کارکرد خود را حفظ کند و سری به سری ضعیف تر شد.

از محمد حسین لطیفی مجری برنامه گرفته که نه تنها هیچ جاذبه ای برای مخاطب و جلب توجه او به کلیت برنامه ندارد؛ که به دلیل فقدان مهارت های اجرایی و عدم اشراف کافی به مسائل سینمای ایران حتی دافعه برانگیز هم بوده و ترغیب مخاطب به تماشای هفت را برنمی انگیزد. حتی گاهی در آیتم هایی که با حضور او و یک کارشناس با مهمان گفتگو می شود مداخله ها و ورود او به بحث، رشته کلام را گسسته و مسیر بحث را به سمت دیگری هدایت می کند.

یکی از بدترین و غیر قابل تحمل ترین بخش های برنامه «هفت»، میز رسانه آن است که بیشتر به میز محاکمه شبیه است. حضور پژمان کریمی به عنوان نماینده یک جریان فرهنگی ایدئولوژیک در مقام مجری این بخش، تحلیل های رسانه ای درباره سینما را به تفسیرهای سیاسی و جناحی درباره سینما و سینماگران تقلیل داده و انتخاب کارشناسان این قسمت به عنوان خبرنگار و فعال رسانه ای در حوزه سینما نشان می دهد که میز رسانه «هفت» به تریبون تلویزیونی روزنامه کیهان و جوان و خبرگزاری فارس و تسنیم بدل شده که از منظری سیاسی نه سینمایی به بحث و گفتگو درباره سینما و مسائل آن می پردازند.

این خود یک چالش بزرگ برای فهم و حل چالش های سینمای ایران است و نمی تواند به دور جهت یابی و سوگیری های جناحی و ایدئولوژیک به سینما به آن بنگرد.

در اغلب اوقات شاهد متلک گویی و طعنه زدن های سیاسی در این میز هستیم که به جای نقد سینمای ایران به تغصیف و تخریب آن می پردازد و به جای اینکه کمکی به فهم و حل مشکلات سینمای ایران باشد، خود به یکی از مشکلات این سینما تبدیل شده است.

نقد برنامه هفت

هیچگاه شاهد مناظره و مباحثه کارشناسانی که نماینده فکری و رسانه ای جریان های گوناگون سینمایی باشند نبوده ایم و همه مسائل از یک زاویه دید مشخص و تک بعدی مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.

مشکلی که عمق بیشتر آن را در میز نقد «هفت» می توان ردیابی کرد. مهمترین آیتم و نقطه کانونی برنامه «هفت» که بیش از همه خود در معرض بزرگترین نقدها قرار دارد.

حضور مسعود فراستی به عنوان منتقد جنجالی و پرحاشیه در میز نقد گرچه از یک سو باعث شده تا این برنامه بازتاب و انعکاس بیشتری در رسانه ها و بین اهالی سینما و رسانه داشته باشد اما اغلب آن، توجه و نگاه منفی به آن است که گاه با اعتراض سینماگران همراه می شود.

آنچه از بنیان و اساس، هویت و کارکرد میز نقد «هفت» را زیر سوال می برد یکسویگی و یکدستی رویکرد آن است؛ به این معنا که شاهد مباحثه و مجادله رویکردهای متفاوت در نقد و در واقع حضور منتقدان مخالف و موافق نیستیم تا فیلم و فیلمسازی از ابعاد گوناگون مورد تحلیل قرار بگیرد.

میزی تخت که فاقد تعلیق و گره افکنی و رمزگشایی کنجکاوی برانگیز و تحلیل گرانه است.

به عبارت دیگر میز نقد «هفت» را می توان میزی تحقیرگر دانست تا تحلیگر؛ که به جای نقد آثار به نفی و تخریب صاحبان آثار می پردازد و گاه تا مرحله کینه توزی شخصی پیش می رود.

یکی از بزرگترین معایب میز نقد «هفت» که به شدت آزاردهنده است مرعوبیت منتقدان مهمان در برابر فراستی و عدم استقلال رای در نسبت با نقدهای اوست.

مهمانان اغلب مشغول تایید و تکمیل نظرات او هستند و گویی جرات و جسارت مخالفت با او را ندارند. گاهی هم که نظری مخالف با فراستی بیان می کنند، بعد از اظهار نظرهای او یا نقد خود را پس می گیرند یا تعدیل و متناسب و همسو با نقد فراستی می کنند.

جایگاه گاد فادری فراستی در این میز موجب شده که او نه تنها از نظر چیدمان و میزانسن در وسط میز قرار بگیرد، که گویی به کانون اصلی نقد در این برنامه بدل شده و هدایت سکان نقد به دست اوست و همه باید همسو با او پارو بزنند تا این کشتی نجات نقد به زعم او از مسیر مستقیم خود منحرف نشود.

از سوی دیگر علی رغم ادعاهای فراستی مبنی بر نقد فرمی، او اغلب نگاه مضمونی به فیلم ها و نگاه ایدئولوژیک به فیلمسازان دارد که موجب می شود نقد فیلم نه در بستر زبان سینمایی که با سوظن های سیاسی صورت بگیرد.

این بار در میز نقد ویژه جشنواره حتی شاهد نیت خوانی فراستی بودیم که به جای نقد اثر در قاب سینمایی آن، به نیت فیلمساز و چرایی ساخت آن پرداخته و با ادبیات و لحنی تند به سرکوب فیلم و فیلمساز می پرداخت.

میز نقد «هفت» به واسطه همین عدم استقلال و البته استبداد رای مجری آن و همسویی استحاله شده اغلب منتقدان مهمان در نظر فراستی، به یک تک صدایی مخرب بدل شده و آنقدر بر استاد بودن فراستی دمیده شده که یا صداهای دیگر به گوش نمی رسد، یا در نطفه خفه می شود.

متاسفانه میز نقد «هفت» تصویری مخدوش و مخرب از نقد تلویزیونی است که نه به آداب نقد حرفه ای پایبند است و نه بر دانش و درک فیلم مخاطبان می افزاید.

تلویزیون با این برنامه نه تنها کمکی به سینمای بحران زده کنونی نمی کند، که خود یک عامل بحرانی برای سینماست که چوپ لای چرخ آن می گذارد.

نقدهایی که عیار خالص نداشته و نمی تواند سنگ محک سینمای ایران باشد. نقدهایی که خود محتاج نقد است و به قول حافظ شیرازی: نقدها را بود آیا که عیاری گیرند….تا همه صومعه داران پی کاری گیرند!.

مطالب دیگری از نوسنده این یادداشت:

نگاهی به موج حضور بازیگران در تبلیغات بازرگانی / کالایی شدن بازیگری!

درباره جدال کلاه گیس در سینمای ایران / کلاه گیس سینمایی و کلاه شرعی سیاسی!

درباره سریال حضرت موسی، حاتمی کیا و چند نکته / عصا به جای اسلحه!

سلبریتی ها و آدم برفی های رسانه ای

درباره عادل فردوسی‌پور و شیوه برخورد مدیران صداوسیما با او / محرمیت به جرم محبوبیت!

درباره اعتراض اهالی تئاتر مقابل مجلس / مطالبات اهالی تئاتر و مطالعات کمیسون فرهنگی!

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا