درباره سریال حضرت موسی، حاتمی کیا و چند نکته / عصا به جای اسلحه!

در اینکه زندگی حضرت موسی یکی از دراماتیک ترین قصه های قرآنی و در شمایل کلی تر یکی از جذاب ترین قصه های دنیاست شکی نیست. قصه ای که جلوه های ویژه و چشم نوازی مثل باز شدن دریا در خود دارد که در بستر تکنیک های سینمایی و جلوه های ویژه بصری می تواند بر جذابیت نمایشی آن بیفزاید.

عصرسینما؛رضا صائمیدر اینکه زندگی حضرت موسی یکی از دراماتیک ترین قصه های قرآنی و در شمایل کلی تر یکی از جذاب ترین قصه های دنیاست شکی نیست. قصه ای که جلوه های ویژه و چشم نوازی مثل باز شدن دریا در خود دارد که در بستر تکنیک های سینمایی و جلوه های ویژه بصری می تواند بر جذابیت نمایشی آن بیفزاید. اما این شکوه و زیبایی و جذابیت های بصری آن یکبار در فیلم ماندگار «ده فرمان» ثبت شده و چه ضرورتی در ساخت نسخه ایرانی آن.

همچنان که ساخت فیلم «محمد رسول الله» مجید مجیدی با آن هزینه هنگفت و سنگین نتوانست به پای فیلم «محمد رسول الله» (یا رسالت) مصطفی عقاد برسد!. فیلمی که از تلویزیون خودمان بارها و بارها پخش شده و همچنان مخاطب چه مخاطب مومن، چه بی اعتقاد را جذب کرده و تحت تاثیر خود قرار می دهد.

فارغ از این مساله حضرت موسی گرچه پیامبر الهی است، اما به نظر می رسد ساخت فیلم یا سریالی درباره او باید دغدغه پیروان آن حضرت و یهودیان باشد. کارگردان مسلمان شخصیت های زیادی در تاریخ اسلام دارد که می تواند دستمایه ساخت اثری نمایشی قرار بگیرد. ضمن اینکه ما سریال های تلویزیونی با موضوع و شخصیت های دینی و مذهبی کم نساختیم و جای خالی بسیاری از مشاهیر و مفاخر ایرانی در سریال سازی ما کم است. چرا صدا و سیما برای ساخت سریال هایی درباره اسطوره های ایرانی هزینه نمی کند!.

همه اینها پرسش های مهمی است که پیرامون ساخت سریال «حضرت موسی» در ذهن مردم شکل گرفته و نیازمند پاسخگویی است. اما آنچه که در کنار این پرسش ها به کانون مناقشه بر سر این سریال بدل شده، محول کردن کارگردانی آن به ابراهیم حاتمی کیاست!.

مساله این است که ابراهیم حاتمی کیا بیشتر به عنوان کارگردان سینمایی شناخته می شود تا کارگردان تلویزیونی. او دو تجربه ناموفق در سریال سازی داشته. گرچه «خاک سرخ» سریال پخته تری نسبت به «حلقه سبز» داشت، اما هر دو به عنوان سریال های موفق شناخته نمی شوند و در زمان خودش با انتقادهای زیادی همراه بود.

مساله صرفا حاتمی کیا نیست. بسیاری از کارگردان های موفق سینما که فیلم های خوب در مدیوم سینما تولید کرده بودند در عرصه سریال سازی شکست خوردند و نتوانستند مخاطب را جذب و با خود همراه کنند. همچنانکه سریال سازان موفقی داشتیم که در عرصه سینما موفق نبودند یا اثری نساختند.

سیروس مقدم و سعید سلطانی از جمله کارگردان هایی هستند که سریال های پرمخاطبی ساختند اما در سینما فیلمی نساختند، یا کارگردانی مثل حسن فتحی در عرصه سریال سازی موفق تر از سینما بوده است.

در واقع مدیوم تلویزیون و سریال سازی، مولفه ها و مقتضیات خاص خود را دارد که لزوما حضور یک فیلمساز صاحب نام یا موفق در سینما تضمین کننده موفقیت آن نیست.

از سوی دیگر سریال «حضرت موسی» یک ژانر تاریخی است که ابراهیم حاتمی کیا در آن سابقه و تجربه ای ندارد. اینکه او در سینما فیلم های بیگ پروداکشن ساخته هم دلیل نمی شود در یک کار عظیم تاریخی که تجربه ای حتی کوچک در آن ندارد موفق باشد.

دو سریالی که حاتمی کیا برای تلویزیون ساخته در ژانر جنگ و دفاع مقدس بوده که تخصص و تجربه طولانی در آن داشته اما چندان موفق نبوده. چطور اکنون یک سریال الف ویژه در ژانری که برای او یک تجربه جدید است می تواند موفق باشد؟!. سریالی که با فراز و فرودهای زیادی در کارگردانی همراه بوده و از فرج الله سلحشور و جمال شورجه عبور کرده تا به دست حاتمی کیا رسیده است.

بدیهی است موفقیت یک سریال عظیم تلویزیونی بیش از تعهد به تخصص نیاز دارد و حاتمی کیا گرچه فیلمساز حرفه ای است، اما نه تخصصی در ژانر تاریخی دارد و نه تجربه ای موفق در سریال سازی.

شاید ساخت این مجموعه توسط داود میرباقری که کارنامه قابل قبولی در ساخت سریال های مذهبی دارد عاقلانه تر به نظر می رسید. اگرچه او اکنون مشغول ساخت سریال «سلمان» است، حسن فتحی هم گزینه مناسبی برای کارگردانی این مجموعه بود که کارنامه درخشانی در تولید سریال های تاریخی دارد.

سریال سازی در میدانی بزرگ وپرهزینه محل آزمون وخطای هیچ کارگردانی نیست، حتی کارگردانی صاحب نامی مثل ابراهیم حاتمی کیا!. اینجا جای ریسک پذیری نیست، جای اطمینان است.

 

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا