نگاه دیگر: «رز ارغوانی قاهره»؛ جادوی سینما

 

عصرسینما؛ تکتم نوبخت

در اوائل دهه 1920 تعداد زیادی مشتاق و علاقه مند به بازیگری و ستاره شدن راهی هالیوود شدند. بر این اساس آثار بسیاری نوشته شده از جمله اولین نوول آمریکائی درباره تأثیر اغواگر سینمای هالیوود در زندگی مردم معمولی با نام «مرتون سینما» اثر نویسنده ای به نام هری لئون ویلسون. این کتاب به قدری مورد استقبال قرار گرفت که هم در برادوی تبدیل به اجرای موزیکالی بسیار پرفروش شد و هم اقتباس سینمائی موفقی از آن در هالیوود در سال 1924 به کارگردانی جیمز کروز ساخته شد.

«مرتون سینما» یک دهه بعد توسط گرترود استاین به عنوان بهترین کتاب درباره آمریکای قرن بیستم معرفی شد. به نظر می رسد این کتاب مبنای وودی آلن در خلق فیلم «رز ارغوانی قاهره» باشد.

سیسیلیای جوان که برای تسکین دردهای خود -شوهر بیکار و قماربازش- به سینمای محله شان پناه می برد و شیفته فیلم رز ارغوانی قاهره و شخصیت تام باکستر می شود نیز رویای هالیوود را در سر دارد. ولی درست زمانیکه خانه را با رویای رفتن به مدینه ی فاضله اش ترک می کند و به سراغ شپارد می رود تا او را با خود به هالیوود- سرزمین رویا پردازی ها – ببرد با واقعیت تلخ زندگی رو به رو می شود؛ گیل شپارد او را فریفته است! این همان واقعیتی است که شوهر سیسیلیا در آستانه در، هنگام ترک خانه به او- و بارها در طول فیلم – گوشزد کرده بود: “زندگی واقعی شبیه فیلم نیست. تو برمی گردی !” و این اتفاق بازگشتی دوباره است برای سیسلیا به دنیای ویران کننده واقعیت.

تلاقی تخیل و واقعیت و رودرروئی شخصیت های واقعی و تخیلی که ویژگی شاخصی در آثار سینمای وودی آلن است در تعداد قابل توجهی از آنها  مشاهده می شود. از نمونه های شاخص آن میتوان به «دوباره بزن سام» اشاره کرد که شخصیت اصلی فیلم همواره در کنار یک روح (روح همفری بوگارت) زندگی می کند و سایه این شخصیت در جای جای زندگی او حضور دارد.

آلن این دیدگاه را در «خاطرات هتل استارداست» که با نگاهی به فیلم «هشت و نیم» (1963) اثر فلینی ساخته شده ادامه می دهد. در این فیلم، فیلمسازی به نام سندی بیتس (که نقش آن توسط خود آلن بازی می­شود) توسط خاطرات گذشته­ اش و زنانی که در زندگی گذشته او بوده اند محاصره میشود. این دیدگاه همچنین در اثر دیگر او با نام «شالوده شکنی هری» (1997) بیشتر گسترش میابد. در این فیلم آلن در نقش هری بلاک ظاهر می شود: نویسنده­ای که از زندگی خود و شخصیت های اطرافش برای نوشتن داستان استفاده میکند و در محاصره دو دسته از شخصیت­ها قرار می­گیرد. اما اوج این جهان بینی را در آثار وودی آلن میتوانیم در «رز ارغوانی قاهره» مشاهده کنیم.

در دوران رکود اقتصادی، در نیوجرسی سیسیلیا زنی جوان و بی دست و پا به همراه خواهرش در یک کافه پیشخدمت است. شوهرش مونک کارش را از دست داده و نه تنها به سیسیلیا وفادار نیست بلکه درآمد اندک او را هم صرف قمار و الکل می کند. سیسیلیا برای تسکین خود همیشه به سینمای محله شان پناه می برد و هر فیلم را چندین بار می بیند. او بخصوص شیفته فیلم رز ارغوانی قاهره و شخصیتی به نام تام باکستر در فیلم است. سرانجام یک روز در حین تماشای فیلم تام باکستر سیسیلیا را خطاب قرار داده و علاقه اش را به او ابراز می کند و از پرده سینما به دنیای واقعی می آید. این آغاز از بین رفتن مرز میان رویا و واقعیت و آشوبی است که بوجود می آید. دست آخر سیسیلیا، زنی سرخورده، که به رویا پردازی پناه آورده، با رویای رفتن به هالیوود به همراه بازیگری که نقش تام باکستر را بازی می کند و رویای ستاره شدن در هالیوود را در سر دارد، هم از تام باکستر خیالی و هم شوهر واقعی اش دست می کشد.

وودی آلن فضای فیلم را در دوران رکود اقتصادی و بحران ناشی از جنگ قرار می دهد تا فقر و بیکاری زندگی واقعی را در تقابل با آسایش و امید در زندگی خیالی قرار دهد. بدیهی است که در این دوران سخت تنها سینما می تواند محملی باشد برای رویا پردازی های مردم مصیبت زده. همانگونه که سیسلیا (با بازی دلنشین میا فارو) معتقد است زندگی در دنیای بدون شغل و جنگ سخت است و تلاش می کند سرخوردگی و ناامیدی حاصل از جنگ را به “تام باکستر” جهانگرد که از جهان خیالی فیلم پا به دنیای واقعی گذاشته است گوشزد کند تا وحشت دنیای واقعی را برای او یاد آور شود.

“جنگ بزرگ” مد نظر سیسلیا که سعی دارد تام باکستر را از واقعیت آن آگاه کند همان جنگ جهانی اول است که زندگی مردم اروپا را دستخوش تغییرات زیادی کرد و اقتصاد، واقعیت غیر قابل انکار زندگی، را دگرگون کرد. با اینکه در این فیلم هیچ سکانسی از جنگ یا اثرات مخرب آن نمی بینم اما از طریق دیالوگ ها و فضاسازی وودی آلن و چینش میزانس های درون خانه سیسلیا و بیرون از خانه که شوهر بیکارش را به تصویر می کشد، درماندگی شخصیت های فیلم را در دوره بعد از جنگ در می بابیم. استیصالی که آنها را به خیال پردازی و جایگزین کردن هویت رنگ باخته خود با یک شخصیت غیر واقعی سوق می دهد.

 

 

آلن برای نشان دادن تقابل میان شخصیت های خیالی و حقیقی و  دو جهان متفاوت با “سیاه و سفید” نشان دادن فیلمی که بر پرده سینما می گذرد و در تضاد با رنگی بودن دنیای حقیقی و خود فیلم است، بهره می برد. او با سینماتوگرافی سیاه و سفید خود در همتنیدگی این دو جهان را در حین مجزا بودن آشکار می کند.

در سکانسی که تام باکستر از دنیای فیلم پا به جهان واقعی می گذارد، آلن برای ملموس کردن تداخل این دو جهان از سیاق هنری منحصر به خود بهره می برد؛ تکنیک نمایش در نمایش. این تکنیک، سیال بودن مکان را که دستمایه ای است برای جابه جایی میان واقعیت و رویا- مکان حقیقی و خیالی- برای این سینماگر مولف فراهم آورده است.

مکان در «رز ارغوانی» از واقعیت به وهم در رفت و آمد است. گاهی مکان حقیقی مکان فیلمی که بر پرده می گذرد است؛ قاهره، برادوی و گاه دنیای واقعی؛ نیوجرسی و مردمانش. “سالن سینما” در «رز ارغوانی قاهره»، میدانی است مناسب برای اجرای تکنیک نمایش در نمایش.

تکنیک نمایش در نمایش و بازخورد آن بر سیالیت مکان، ابزاری است برای شکل بخشیدن به زیر بنای فکری این اثر یعنی در هم تنیدگی واقعیت و خیال. این در هم شکستن مرز بین واقعیت و خیال به موازات داستان فیلم گسترش می یابد. با فرار تام باکستر از پرده سینما در شهر نیوجرسی، تام باکسترهای دیگری هم در سینماهای شهرهایی مثل شیکاگو، دنور و سنت لوئیس هم فرار می کنند و مخاطب را با شخصیت های خیالی که در تمنای بودن هستند درگیر می کنند. این اتفاق زمانی آشکار می شود که شخصیت های خیالی متوجه آمدن سیسیلیا از دنیای واقعی به درون دنیای فیلم و عوض شدن خط روایت می شوند و پیچش های داستانی وودی آلن در تلاقی این دو جهان شکل می گیرد.

رهبر ارکستری که ناگهان گروه ارکستر را متوقف می کند و به جای آهنگ همیشگی که قطعه ای ملال آور است، موسیقی چارلستون را اجرا میکند و با خوشحالی تمام در وسط صحنه می رقصد. از این دست است سکانسی که تام باکستر خیالی از شوهر سیسلیا کتک می خورد. تغییر نکردن ظاهر تام باکستر بعد از درگیری تأکید نویسنده  است بر حقیقت ثابت و غیر قابل تغییر شخصیت های خیالی در برابر حقیقت متغیر شخصیت های واقعی .

“خصلت های انسانی” شخصیت های خیالی زمانی به اوج می رسد که تهیه کنندگان هالیوودی به این امر واقف می شوند ک شخصیت های روی پرده در بلاتکلیفی و انتظار برای بازگشت تام باکستر، مجال این را داشته اند که به حقیقت وجودی خودشان بیاندیشند و از اینرو آماده طغیان اند تا حقوق انسانی از دست رفته ی خود را مطالبه کنند.

از این جهت در این اثر شخصیت های خیالی وارد چالش و تضاد چشمگیری با شخصیت های واقعی می شوند و شخصیت پردازی پرداختی منحصر به فرد دارد.

بعد از اینکه شخصیت تام باکستر پا به دنیای واقعی می گذرد چالش میان شخصیت های خیالی فیلم و شخصیت های واقعی حاضر در سالن سینما  آغاز می شود.

در اینجا شخصیت های روی پرده به دنبال وجود داشتن و زنده بودن هستند. هنگامی که تهیه کنندگان هالیوودی از بازگشت “تام باکستر” به دنیای فیلم ناامید شده اند، مسئول سینما میخواهد که پرژکتور را خاموش کند و شخصیت های فیلم معترض می شوند.”پرژکتورها را خاموش نکنید. همه جا تاریک میشه و ما ناپدید میشیم. نمی دونین ناپدید شدن چه جوریه؟ ” از این دست است سکانسی که تهیه کنندگان هالیوودی گیل شپارد، بازیگر نقش تام باکستر را مواخذه می کنند که تو توانایی کنترل مخلوق خودت رو نداری و گیل شپارد را به صرافت بازگرداندن هویت خود با یافتن تام باکستر و برگرداندن او به دنیای فیلم می اندازد. تکنیک های فیلمسازی وودی آلن در این اثر نیز در خدمت روایت داستانی در آمده است که آن را در حین خیالی بودن برای مخاطب خود، قابل باور و ملموس کند.

 

 

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا