سلبریتی ها و آدم برفی های رسانه ای

 

عصرسینما؛ رضا صائمی

هر از گاهی به واسطه یک حرف، اظهار نظر یا اقدام یک سلبریتی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، جنجال و حاشیه ای در رسانه ها شکل می گیرد که بار دیگر ماهیت و کارکرد سلبریتی ها را در کانون مناقشات مخالفان و موافقان آنها قرار می دهد. نمونه آخرش صحبت های بهاره رهنما در برنامه «شام ایرانی» و واکنش تندی که نسبت به او صورت گرفت. واکنشی که صرفا نقد سخن او نبود، بلکه نقد خود او به عنوان یک بازیگر و سلبریتی بود.

ظهور سلبریتی‌ها را باید یکی از کارکردها یا کارویژه‌های جهان رسانه‌ای دانست که در فقدان رسانه، امکان تجلی ندارند. از این رو باید بین سوپراستار و سلبریتی تمایز قائل شد، که اولی محصول خصلت‌ها و کاریزمای فردی و حرفه‌ای است و دومی حاصل کارکردهای رسانه و هوادارانشان.

در واقع سلبریتی ها از حمایت احساسی هواداران خود هویت گرفته و پرستیژ اجتماعی پیدا می کنند. در حقیقت شهرت آنها لزوما منوط به توانایی یا هنر خاصی نیست. آنها بیشتر همان شاخ های مجازی اند که هویتی حبابی دارند. کافیست انگشت حقیقت به آنها بخورد تا بترکند و توخالی وپوشالی بودن آنها برملاء شود.

درست به همین دلیل است که می توان گفت سیطره سلبریتی در جایی که نقد وجود دارد و ارج گذاشته می شود کاسته شده و به خط می افتد. به عبارت دیگر نقد یک ابژه ضد سلبریتی است که مچشان را می گیرد و اقعیت درونی شان را به جامعه نشان می دهد. از این رو سلبریتی ها نقد گریز بوده و به همان اندازه پیرامون هواداران شکل گرفته و فربهه می شوند.

سالها پیش در یک برنامه رادیویی به عنوان منتقد برنامه درحال نقد بازی بهنوش بختیاری در یک فیلم عامه پسند بودم که خودش هم مهمان تلفنی برنامه بود و به صراحت گفته بود من برای منتقدان تره هم خورد نمی کنم!. در واقع آنها به شدت از نقد و منتقد فراری و به تایید و تعریف هوادارانه نیاز دارند و از آن موجودیت پیدامی کنند.

بدیهی است سینماگران به‌ویژه بازیگران سهم پررنگی در جامعه سلبریتی‌ها داشته و بیش‌ترین نقش را در گسترش مظاهر زندگی سلبریتی دارند. شاید بتوان گفت سلبریتی شدن محصول شهرت رسانه‌ای است تا هنرمندی!. جالب این‌که در اغلب موارد رابطه معکوسی بین این دو برقرار است.

به این معنا که کم‌ترین استعداد و توانایی در هنر خاصی مثلاً بازیگری را در فردی‌ می‌بینیم که سلبریتی به حساب می‌آید یا برعکس بسیاری از بازیگران توانا و قدرتمند ما در جرگه سلبریتی‌ها قرار نمی‌گیرند. بر همین اساس باید گفت سلبریتی بودن صرفاً یک موقعیت یا وضعیت است نه فضیلت. از منظر سینمایی که به این سوژه نگاه کنیم سلبریتی‌ها همان قهرمان‌های روی پرده هستند که میل دارند به قهرمانی خود بیرون از پرده هم ادامه دهند. آن‌ها می‌خواهند نه‌فقط قهرمان سینمایی بلکه قهرمان مردمی هم باشند؛ با همه ژست‌ها و اداها و اطوارهای ویژه آن.

شرایط کنونی نسبت بین سلبریتی و سینما را‌ می‌توان دست‌کم در دو وضعیت مورد بازخوانی قرار داد. یکی میل سینماگران به سلبریتی شدن بیش از گذشته است و به‌ویژه بازیگران جدید، بازیگری و اساساً سینما را وسیله و راهی برای سلبریتی شدن‌ می‌دانند و بهره‌برداری از امتیازات آن. انگار سینما برای برخی از آن‌ها دیگر هدف غایی نیست بلکه راهی است برای سلبریتی شدن!.

بر این مبنا سینما به مثابه یک ابزار رسانه‌ای نه یک کنش هنری، تغییر ماهیت داده و مخاطب را فراموش‌ می‌کند یا مخاطب را به عنوان ظرفیتی برای شکل‌گیری و رشد فرایند سلبریتی‌ شدن می‌نگرد. از سوی دیگر سینما نیز از فرهنگ و مناسبات سلبریتی‌ها در تولید متن بهره‌ می‌برد؛ به این معنا که برخی خرده‌فرهنگ‌های سلبریتی که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی شکل‌ می‌گیرد به‌تدریج به فیلم‌نامه‌ها و فیلم‌ها نفوذ می‌کند و صورتی سینمایی به خود می‌گیرد.

مثلا در فیلم «دشمن زن» که در آن برخی از خرده‌فرهنگ‌های سلبریتی‌ها در شبکه اجتماعی دستمایه خلق برخی موقعیت‌های کمیک قصه قرار‌ می‌گیرد، آن هم نه لزوماً سلبریتی‌های عمومی که حتی سلبریتی‌های مجازی؛ همان‌ها که به‌اصطلاح به آن‌ها شاخ اینستاگرامی یا سوپراستارهای مجازی گفته‌ می‌شود. این‌که سینما به این مقوله به عنوان یک واقعیت اجتماعی بپردازد نه‌تنها جای نقد نیست که کارکرد نقادانه سینما را به عنوان یک رسانه نشان‌ می‌دهد. اما این‌که سینما برای خنداندن یا جذابیت ظاهری خود و جلب مخاطب بیش‌تر و رونق گیشه سراغ فرهنگ مجازی از جمله خرده‌فرهنگ‌های سلبریتی‌ها برود نوعی باج دادن سینما به فضای مجازی است و تنزل و تقلیل سینما در ورطه ابتذال که‌ می‌تواند شأن و منزلت فرهنگی و هنری سینما را زیر سؤال ببرد و دچار آسیب کند.

در واقع منفعل شدن سینما و عدم خلاقیت هنری در تولید و آفرینش سینمایی است. متاسفانه اعتبار بخشی سطحی نگرانه توده مردم و تعمیم غیر منطقی فرهنگ هواداری به فضای مجازی به این معضل دامن زده و بسیاری از این سلبریتی ها را دچار توهم و توقع بیجا کرده است.

شبکه های اجتماعی در حال تبلیغ اشتباهی این افراد بوده و بر کژکارکردهای آنها می افزایند. سینمای امروز ما اما نه سلبریتی که بازیگر و قهرمان می خواهد. قهرمان هایی از جنس واقعیت نه سوتفاهم درباره واقعیت. آنها مرجع فکری جامعه نیستند و نباید به این هویت کاذب شناخته شوند.

درمان سلبریتی زدگی در جامعه گشودن نقد و نقادی است. سلبریتی های جعلی آدم برفی های هستند که زیر آفتاب نقد آب می شوند!.

 

 

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا