نقد فیلمهای روز: نگاهی به فیلم «خشم مردانه» ساخته گای ریچی / با انتقام به گذشته بنگر

 

عصرسینما؛ علی زنداکبری

هشدار: این یادداشت ممکن است حاوی اسپویل باشد.

سینمای گای ریچی، سینمایی سرگرم کننده است که به تماشاگرش بها می دهد، او نه تماشاگرش را دست کم می گیرد تا صحنه های پیش پا افتاده و بی اهمیت را به خورد او دهد و نه او را با سکانس های پیچیده، گیج و سردرگم می کند. قدرت او در بین کارگردان های معاصرش، تعریف داستان فیلم با تکیه بر ابزار نوین سینمایی ست، ابزاری که به کمک هوش بالایش باعث لذت بیننده از غافلگیری هایی است که او را به تفکر بیشتر و بازبینی صحنه های قبلی فیلم در ذهنش وادار می کند.

گای ریچی لنز دوربین و نماها و قاب هایش را از جهاتی تنظیم می کند و طوری به نمایش در می آورد که برای تماشاگر تازگی دارد. قالب فیلم های او حول بهره گیری از مثلث بازی سیناپس های فیلمنامه ای با زاویه دوربین، بازی با سکانس/پلانها و چیدمان روایی/تصویری فیلم، نه برای سردرگمی بیننده که برای لذت تماشاگر است. نکته جالب آنکه گای ریچی قادر است هر ژانری را در دایره تفکرات خود باز تعریف نماید، از کمدی رمانس گرفته، تا جنایی، ماجراجویانه، درام، راز آلود و… .

حالا با اکشنی مواجهیم که گای ریچی توریزه شده، همان سبک، همان دکوپاژ، همان نریشن در بستری از داستانی احساسی/اکشن، با یکی از بازیگران محبوبش “جیسون استاتهام”؛ آن هم پس از پانزده سال. استاتهام بهترین انتخاب برای کاراکتر اول در این فیلم است، با بدنی آماده، استایلی باور پذیر و به کارگیری المان های جیسون استاتهامی، ولی با کنترل محدودیت های داستانی و پرهیز بیشتر از کمدی لفظی رایج در فیلمهای ریچی.

شیوه روایی ریچی و همگام کردن آن با ضرباهنگ فیلم فقط از چیدمان تصاویرش شکل نمی گیرد، بلکه براساس نوسانات حسی تماشاگر، اشتیاق او را برای لذت بیشتر از داستان زنده نگه می دارد. او داستانش را نه بر اساس دیدگاه تماشاگر از همه فیلم هایی که قبلا دیده است، بلکه بر اساس خواست خودش و شیوه خاص رواییش و تنظیم ضرب، نبض قصه گوییش حکایت می کند و از همین تناقض دید تماشاگر از گذشته و بیان روایی ویژه خود حداکثر بهره را می برد.

بطور مثال ابتدا (اچ/استاتهام) در مصاحبه کاری در جواب سوال : متاهل یا مجرد، می گوید: مطلقه، ولی جزئیات دیگری بروز نمی دهد. یا در صحنه ابتدایی فیلم به آرامی و سادگی و بدون به کارگیری تکنیکی خاص داستان سرقت از یک کامیون حمل پول را بیان می کند و خیلی سریع از آن می گذرد. دوربین بصورت ثابت و از نمای “های انگل” از بخش پشت شیشه جلوی خودروی حمل پول علاوه بر نمایش اتفاقات داخل خودرو، در عمق تصویر وقایع خارج خودرو را نیز نمایش می دهد. کامیونی خدماتی و به ظاهر ساده جلوی خودرو می پیچد و ناگهان چند کارگر خدماتی نیز مسلح شده و خودرو را مورد نشانه گیری قرار می دهد. در حین نمایش این تصاویر تماشاگر نیز چندان این صحنه را جدی نمی گیرد و فقط آنرا در حد آغاز ماجرایی معمولی از یک سرقت در نظر می گیرد. اما تماشاگر ریچی شناس خوب می داند که در هر سکانس باید به جزئیات دقت زیادی داشته باشد.

در حین سرقت، دوربین در حال نشان دادن یکی از سارقین هنگام تخلیه پول های داخل خودروست، اما همزمان صدای شلیک هایی را خارج از خودرو می شنویم. در صحنه های اولیه یک نگهبان/راننده و یک محافظ را دیده ایم، اما صدای شنیده شدن تعداد شلیک ها و فریاد و فغان نفراتی که به آنها شلیک شده در وادی اول چندان سنخیتی با تعداد نگهبانان دیده شده ندارند. در اصل کارگردان به بینندگان خود، همچون یکی از سارقین در حال تخلیه پول، اطلاعاتی از اتفاقات خارج از خودروی حمل پول نمی دهد و او را در حد یک شنونده باقی می گذارد. در ادامه روند حکایت کارگردان فیلم، رفته رفته به اهمیت صحنه آغازین فیلم پی می بریم و او دوباره در ریل همیشگی، مخاطب خود را سوار بر قطار روایی ویژه گای ریچی با، فلش بک، تعریف قصه از چند دید مختلف و فلش فوروارد همراه می کند.

گای ریچی و جیسون استاتهام در پشت صحنه فیلم «خشم مردانه»

تیم های فنی گای ریچی در طی همکاری شان با او به صورت چند وجهی کار می کنند. مثلا “ایوان اتکینسون” که در این فیلم همکار فیلمنامه نویس اوست در فانتزی/خانوادگی «علاءالدین»، یکی از تهیه کنندگان بوده است، یا آلن استیوارت که در این فیلم به عنوان مدیر فیلمبرداری حضور دارد، در فیلمهای «علاءالدین» و «آقایان» نیز با همین سمت با وی همکاری داشته است. اما در «شاه آرتور» به عنوان تیم دوم فیلمبرداری و مشاور با او همکاری نموده است. “کریستوفر بنستد” نیز که به عنوان سازنده موسیقی «آقایان» و همین فیلم به عنوان سازنده موسیقی با او کار نموده است در «علاءالدین» در قالب تنظیم کننده و ناظر با او همکاری داشته است.

این همکاری تیمی گای ریچی با نفرات ثابت و در رده های مختلف تخصصی، تیم او را در راستای تفکر سیستماتیک و پیشبرد هر پروژه اش همگام ساخته است. این هماهنگی گروهی ناشی از شناخت اعضاء تیم از یکدیگر، سطح کیفی او در هر پروژه را بر اساس چهار چوب همیشگی اش حفظ نموده و همزمان با تجرباتی جدید، به ارتقاء هر پروژه و دانش کاری عوامل نیز کمک می نماید.

به عبارتی دیگر ورود گای ریچی به هر ژانر، با قدرت نوسان گیری اش در تنظیم نمادهایش به خوش ساختی اثرش منجر می گردد. از اینرو فیلم «خشم مردانه» گای ریچی به اکشنی لذت بخش و نه بچه گانه همچون سایر آثار اکشن، تبدیل شده که طی زمان یکصد و نوزده دقیقه ای خود تماشاگر را با حفظ قواعد فیلمهای این ژانر تا به آخر همراه می نماید، اکشنی متفاوت که علاوه بر راضی نمودن دوست داران سینمای پلیسی/معمایی، نظر مثبت بینندگان جدی سینما را نیز با خود دارد.

مطالب دیگری از نویسنده این یادداشت را نیز در ادامه میتوانید بخوانید:

ویتوریو استورارو؛ اسطوره زنده هنر فیلمبرداری صنعت سینما

نقد فیلمهای روز: یادداشتی بر فیلم «خائن آمریکایی» / کلاس بازیگری آقای پاچینو

نگاه دیگر: مروری بر زندگی و کارنامه هنری، سینمایی آنتونی کوئین / حمزه؛ شیر صحرا

نگاهی به سینمای روبر برسون کارگردان مطرح فرانسوی / سروده های فیلسوفی با یک دوربین

نقد سریالهای روز جهان: تحلیل و بررسی مینی سریال «میر از ایست تاون» / تنها وظیفه ما عشق ورزیدن است

ستون‌های قدرتمند یک امپراطوری / نگاهی به فصل مهم شکل‌گیری کمپانی مترو گلدوین مایر از ابتدا تا دهه 60

سینمای کلاسیک : نگاهی به فیلم «پنجره عقبی» ساخته آلفرد هیچکاک / پنجره ای رو به زندگی

سینمای کلاسیک : یادداشتی بر فیلم «کازابلانکا» / جنگ بدون مرز ؛ عشق بدون مرز

سینمای کلاسیک : نگاهی به فیلم مطرح و تاریخ ساز «همشهری کین» ساخته اورسن ولز / وقتی غرور مرا کشت

 

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا