یادداشتی بر فیلم «بی‌حسی موضعی» ساخته حسین مهکام

کجایی؟

عصر سینما / احسان رویامنش:

«بی‌حسی موضعی» سومین فیلم حسین مهکام بعد «آزادی مشروط» و «آندرانیک» است. داستان فیلم «بی‌حسی موضعی» از شب تا صبح اتفاق می افتد. جلال، دانشجوی انصرافی رشته فلسفه، متوجه می شود خواهرش که به اختلال روانی دوقطبی مبتلاست، با مردی ثروتمند به نام شاهرخ ازدواج کرده که به شرط بندی بازی فوتبال اعتیاد دارد. جلال با عصبانیت از خانه بیرون می زند تا به خانه دوستش، بهمن که یک آهنگ ساز زیرزمینی است، برود. در مسیر جلال با یک راننده تاکسی به نام ناصر آشنا می شود و این دو شب عجیبی را در کنار هم سپری می کنند. این خلاصه داستان، شباهت زیادی به ایده اصلی فیلم بحثبرانگیز «اسب حیوان نجیبی است»(عبدالرضا کاهانی، 1389) دارد و این شباهت فراتر از خط داستانی، در جهان پشت داستان است. تلاشی برای ساخت یک فیلم ابزورد.

اصطلاح پوچی از واژه لاتین آبزوردوم(Absurdum) به معنای ناموزون یا متناقض مشتق و به اینگونه نمایش‌ها اطلاق شده است. پوچی نویسان در شکل نیز همانند محتوای آثارشان، بیهودگی ذاتی و دلهره هستی را نمایش می‌دهند. آنها بیشتر نمایش‌هایی خلق می‌کنند که پایانشان همان تکرار آغاز است. طرح این نمایش‌ها فاقد گسترش معمول و موجود در سایر آثار نمایشی است. از آنجا که رفتار شخصیت‌های نمایش آبزورد بدون میل یا انگیزه‌های روانی صورت می‌گیرد و اعمالشان تنها بازتابی در برابر اعمال دیگران است، لذا گفتگوهای آنان نیز بطور یکنواختی بی‌اثر بوده و گاه به چیزی در حد جملات پیش پا افتاده و کودکانه تبدیل می‌شود. واژه‌ها بارها و بارها تکرار می‌شوند و می‌کوشند تا ارتباط بیهوده و ماشینی انسانها را مورد تاکید قرار دهند. نمایش پوچی به روابط علت و معلولی کمترین توجه را داشته و با گونه‌های واقعگرای نمایش فاصله‌ای بسیار دارد. درحقیقت تئاتر آبزورد از جوانبی چند با تئاترهای کلاسیک، رومانتیک، رئالیست و ناتورالیست متفاوت است. این وجوه تمایز که همه از ویژگی‌های تئاتر جدید به شمار می‌روند، بیشتر در پیرنگ(Plot)، شخصیت (Character) و زبان (Language) جلوه می‌کند.

حسین مهکام که در تجربیات ابتدایی کاهانی(آنجا، بیست و هیچ) همراه او در نگارش سناریو بوده است، به نظر این ایده کاهانی در چرایی معنای زیستن در جامعه ما را به این فیلم آورده. در حقیقت تحصیلات آکادمیک مهکام در فلسفه و کلام همراه با جهان متاثر از کاهانی، به ساخت این فیلم منجر شده اما به دلیل فقدان ارتباط معنایی، نتوانسته به یک اثر منسجم و هارمونیک تبدیل شود. هر درام ابزورد هم در نهایت و در پس بیهدفی کاراکترهایش، بایستی به یک ارتباط معنایی و ارگانیک بین علت و معلول نزدیک شود. به یاد بیاوریم ایده کلیهساختن بدن نادر در «هیچ» یا اخاذی پلیس قلابی در «اسب حیوان نجیبی است». در اینجا ولی به رغم شخصیتپردازیهای بدیع، نتوانسته به این سیر منطقی دست پیدا کند. در حقیقت فیلم از جایی، برای مخاطبین، شبیه به یک اثر هپروتی(Hallucination) تبدیل میشود که به نظر شخصیتها به دلیل مشکلات روحی/روانی یا مصرف مواد مخدر در جهانی خارج از واقعیت به کل زندگی میکنند و ما به درک درست و منطقی از شرایط حاکم بر قصه دست پیدا نمیکنیم.

میتوان از دریچه دیگری، مساله مطرحشده فیلم را بررسی کرد. ژانر ابزورد/پوچی، بعد از جنگ جهانی دوم و با خاستگاهی برآمده از شرایط وقت جوامع اروپایی به وجود آمد. در حقیقت شرایط اجتماعی، فرهنگی و زیستی آن زمان، امکان تجلی چنین فضایی را در آثار بکت، یونسکو و… فراهم ساخت. به همین دلیل، پیادهسازی این فضای کاملا غیربومی، نیازمند فضاسازی و ترسیم زیرمتن دلیل وقوع این قصه و فضاست. چیزی که در فیلم مهکام جای خالی آن به وضوح به چشم میخورد. در حقیقت گویی ما به وسط قصهای پرت شدهایم که مقدمه و شناسنامه شخصیتهای آن را نمی‌شناسیم. این موضوع سبب ایجاد فضای غیربومی و در حقیقت غیرباور پذیرشدن داستان برای ما در مقام مخاطب شدهاست.

این نقدها طبعا اصلا به معنای نفی ذات این تجربهگرایی او و پیشتر، همکارش کاهانی نیست. میشود تجربه مهکام در ساخت یک فضای کمتر تجربهشده را ستود و همزمان منتظر درامهای با چفت و بست بیشتر از او شد. ولی شاید ذکر این موضوع ضروری است که تجربههای نو در گامهای ابتدایی، در صورتی که از زیرساخت منطقی و مطابق با شرایط موجود برخوردار نباشند، خود میتوانند به ضد آن نوآوری تبدیل شده و باعث دلزدگی مخاطب از نفس و ذات آن تجربهگرایی میشوند.

مشاهده بیشتر

شاید از این نوشته‌ها هم خوشتان بیاید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا