آیا جدیدترین فیلم کریستوفر نولان قادر به نجات سینما خواهد بود؟

به گزارش عصرسینما، به نقل از بی بی سی، انگاره ( Tenet)، آخرین اثر کریستوفر نولان، سرانجام به نمایش درآمد. سینماروها بازگشایی سینماها را با اکران فیلم کارگردانی که او را از قدیسان جهان سینما به شمار میآورند، به فال نیک گرفتهاند.
از بهار گذشته که سینماها تعطیل شدند مردم انتظار میکشیدند که فیلمهای محبوبشان را دوباره بر پرده بزرگ تماشا کنند. برخی در اشتیاق تماشای زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ بودند و عدهای دیگر میخواستند زمانی برای مردن نیست، جیمز باند جدید با بازی دنیل کریگ، را ببینند.
البته بیش از همه نام انگاره تریلر علمی-تخیلی کریستوفر نولان بر سر زبانها بود. در مارس گذشته که برخی فیلمها اکران خود را عقب انداختند و بعضی نیز از نمایش در اینترنت سرباز زدند، وارنر برادرز اعلام کرد که انگاره از نیمه ماه ژوئیه در سراسر جهان بر پرده بزرگ اکران خواهد شد و مستقیما در نتفلیکس و آمازون عرضه نمیشود.
در این وضعیت وعده اکران انگاشته آخرین اثر کریستوفر نولان بر پرده بزرگ، نویدبخش آغاز به کار دوباره سینما تلقی شد.
متاسفانه کارها، همانگونه که اغلب برای شخصیتهای ماجراجوی نولان رخ میدهد، آنچنان که انتظار میرفت پیش نرفت. در ماه ژوئن مدیران استودیو وارنر قبول کردند که امور با آن شتابی که امید داشتند، بویژه در ایالات متحده، پیشرفت نداشته است. فیلم انگاره، با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاریاش، نیاز به تماشاگران انبوه داشت تا دخلوخرجش جور شود.
ناگزیر نمایش فیلم تا پایان ژوئیه و سپس تا نیمه اوت به تعویق افتاد. و اکنون بالاخره اثر جدید نولان از ۲۶ اوت در بریتانیا و بسیاری از کشورهای جهان به نمایش درآمده و در برخی شهرهای امریکا نیز با توجه به وضعیت همهگیری در آنها به زودی اکران خواهد شد.
منبع تصویر، Getty Images
در فیلمهای نولان اشتیاقی شدید به فرایند فیلمسازی نهفته است
آغاز بازگشایی سالنهای نمایش فیلم را با اکران اثر کارگردانی که در نظر علاقهمندان سینما از قدیسان سینما به شمار میآید، باید به فال نیک گرفت. نولان مدتهاست که از پرشورترین و بادانشترین چهرههای برجسته سینما به شمار میآید که میکوشد شور و اشتیاقش به این رسانه را به دیگران نیز منتقل کند. او که دوست دارد درباره شخصیتهایی که دغدغههایی وسواسگونه دارند فیلم بسازد، خود بیش از همه اشتیاقی وسواسگونه به سینما دارد.
کریستوفر نولان در گفتوگو با خبرنگاران و نیز در جلسه پرسشوپاسخ با تماشاگران فیلم انگاره از علاقه بسیارش به کار با نگاتیو و شیوه نمایش آیمکس سخن گفت و آن را “بهترین قالب سینمایی که تا کنون ابداع شده” توصیف کرد.
فیلمساز بریتانیایی همچنین نارضایتیاش را از فنآوریهای سهبعدی و ویدیو دیجیتال با مخاطبان در میان گذاشت و تاکید کرد: “کار با نگاتیو ارزانتر است.” او در راهنمای کارگردانان امریکایی(۲۰۱۲) توضیح میدهد: “چندین قرن است که ثبت تصویر بر روی نگاتیو قالبی شناختهشده به شمار میرود. روش کار با آن را چند صد سال است که دریافتهایم. این شیوه برای کار مناسبتر است و میتوان به آن اعتماد کرد.”
البته چندان معمول نیست که فیلمسازی پیوسته دلمشغول جزییات حرفه و مهارت خود باشد، اما نولان از همان کودکی درگیر فیلمسازی بود و با دوربین سوپرهشت پدرش فیلمهای کوتاه به روش استاپموشن میساخت.
درحالیکه دیگر کارگردانان بریتانیایی همنسل او از تئاتر(سم مندس) و تلویزیون(جو رایت) آمدهاند، او نخستین فیلم داستانیاش تعقیب را در روزهای تعطیل آخر هفته با کمک دوستان و خانوادهاش به پایان برد.
میتوان از برخی دیگر از معاصرانش مانند ادگار رایت و الکس گارلند نیز نام برد که همچون او به کتابهای مصور و فیلمها به یک اندازه اشتیاق میورزند. البته نولان -به گفته خودش- در سهگانه بتمن، به جای داستانهای مصور از فیلمها تاثیر پذیرفت.
منبع تصویر، PUBLICITY
توضیح تصویر،
یکی از تاثیرگذارترین بخشهای فیلم میانستارهای، جایی است که متیو مککاناهی در نقش پدری فضانورد پیامهای تصویری فرزندانش را تماشا میکند
کریستوفر نولان در سال ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه گاردین درباره شوالیه تاریکی گفت: “گرچه بخشهایی از این فیلم اکنون قدیمی به نظر میرسد، اما همچنان اثری حماسی است. من می خواستم حماسه بتمنی را بسازم که همه انتظار داشتند در اواخر دهه هفتاد در سال ۱۹۷۹ ساخته شده باشد.”
او در یکی از مصاحبههای متنوعش با ادای احترام به بلید رانر و نیز فیلم مخمصه اثر مایکل مان و همچنین سری فیلمهای جیمزباند اعتراف کرد: “فیلمهای جیمزباند بهطرز بیرحمانهای مرا مجذوب ساخت.” البته کتابهای مصور بتمن بر او تاثیری بیش از یک تلنگر نداشتند. پیش و بیش از هر چیزی نولان خوره سینما است.
نامهای عاشقانه به سینما
عشق نولان به سینما نه تنها در گفتوگوهای او، بلکه در فیلمهایش نیز مشهود است. گرچه مضامین متعددی همچون حافظه، پدران غایب و زنان غیرقابل اعتماد در فیلمهایش تکرار میشوند، در همه اینها شیفتگی به روند ساخت فیلم نهفته است.
او عاشق این جستوجوگری است که چگونه می توان مضامین را با استفاده از جلوههایی بصری چنان به تصویر درآورد که در یک اجرای زنده یا در یک متن مکتوب غیرممکن باشد. برای مثال، یکی از تاثیرگذارترین سکانسهای فیلم میانستارهای جایی است که فضانوردی با بازی متیو مککاناهی پیامهای فرزندانش را تماشا میکند. در حالی که او در زمانی انبساطیافته خارج از مدار زمین سیر میکند، بچههایش در غیابش بزرگ شدهاند. فرود سفینه بر سیارهای غریبه اهمیتی ندارد، هیچ چیز به اندازه شنیدن صدای آنها و تماشای تصویرشان بر او تاثیر نمیگذارد.
فیلم پرستیژ به داستان دو تردست دوره ویکتوریا میپردازد، اما درباره کارگردانان هالیوود نیز هست: موضوع آن تخصص و مهارت در به کارگیری ابزارهایی برای جذب مخاطبان است. بسیاری از فیلمهای نولان، از ممنتو تا دانکرک، از شیوههای کاملاً سینمایی – بهویژه در چینش صحنهها به ترتیب زمانی متفاوت- بهره میجویند.
منبع تصویر، Getty Images
فیلمهایی متعددی از نولان، از جمله ممنتو با بازی گای پیرس و کری-ان مورس، به شیوههای کاملا سینمایی متکی هستند
مبالغهآمیزترین نامه عاشقانه نولان به سینما همانی است که دقیقاً یک دهه پیش نوشته شد؛ فیلم تلقین – گرچه همچون همیشه، هیچ کس در آن به هیچ وجه به سینما اشارهای نمیکند. در سطح ظاهری داستان تلقین فیلمی درباره سرقت با بهرهگیری از ترفند تلهپاتی است.
لئوناردو دیکاپریو در نقش دام کاب، جاسوسی غیروابسته در حوزه صنعت است که که اسرار غولهای صنعتی را با نفوذ به ناخودآگاه افراد سرقت میکند. او و تیمش با استفاده از دارویی قوی فرد مورد نظر را به خواب میبرند و خود نیز به خواب میروند و از این طریق به رویاهای او نفوذ میکنند.
کاب مانند بسیاری از خلافکاران سینما، میپذیرد که آخرین و بزرگترین کارش را انجام دهد و به خواب رابرت فیشر (با بازی کیلیان مورفی) راه بیابد و او را وادار کند که اسرار ابرمجتمع تولید انرژی پدرش را فاش کند.
نکته جالب درباره همه این رویاها این است که هیچکدام شبیه رویاهایی که در واقعیت میبینیم نیستند. رویاها در واقعیت غیرمنطقی، تکهتکه و سیال هستند، و چهرهها و مکانها در آنها پیوسته تغییر میکنند. اما رویاهای فیلم تلقین به دقت جزییاتپردازیشده و کاملا طراحیشدهاند و در مکانهایی نامتغیر و با حضور افرادی رخ میدهند که به موجودی دیگر تغییر شکل نمییابند و یا ناگهان در هوا شناور نمیشوند.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،
نولان فیلم تلقین را، با نقشآفرینی دیکاپریو، فیلمی ارجاعدهنده به خود توصیف میکند
البته تلقین کمتر پیچیده به نظر میرسید اگر دام و همکارانش نه ماموران مخفی دنیای ناخودآگاه که دستاندرکاران سینما بودند. شخصیت سایتو(کن واتابه) را تهیهکننده این پروژه سینمایی تصور کنید. دام کاب نویسنده و کارگردانی است که گروهی از عوامل سینما را استخدام میکند. آرتور(جوزف گوردون لویت) دستیار کاگردان او به شمار میآید.
آریادنی (الن پیج) معمار رویا، که برای طراحی چشمانداز رویای فیشر استخدام شده، طراح صحنه است. وایمز(تام هاردی) بازیگر مکمل است که خود را به جای مشاور فیشر جا میزند. (بعضی از این بازیگران البته در فیلمهای پرستیژ و سهگانه بتمن هم بازی کردهاند.)
رویاهایی که آنها طراحی و اجرا میکنند، آدمربایی در خیابانهای شهر، ملاقات در بار هتلی مجلل و عملیات تکاوری در پایگاهی کوهستانی و برفی، همه به خیالپردازیهایی عجیبوغریب، شگفتانگیز و غیرقابلباور شبیه است. این رویاها به فیلمهای حادثهای بلاکباستری شباهت دارند و تاثیر فیلمهای جیمزباند بر آنها بسیار عمده است.
کاملا واضح است که نولان به آنچه در مغز در خواب مرحله رم ( REM- مرحله ای از خواب که با حرکات سریع چشم همراه است) در جریان است، به اندازه تصاویر فیلمی سینمایی که از پروژکتور پخش میشود علاقهمند است.
او میگوید “در تلقین قصد نداشتم فیلمی درباره فیلمسازی بسازم”، اما اعتراف میکند که وقتی این تفسیر از فیلم را شنید بسیار هیجانزده شد: “البته من به فرایند خلاقانه فیلمسازی بسیار علاقهمندم. میدانم که شیوه کار گروه جاسوسان رویا به شیوه کار خود گروه فیلمسازی تلقین بسیار شبیه است.
هر چه بیشتر درباره تلقین صحبت کنم، بیشتر از پیش فیلمی به نظر میرسد که به شیوه ساخت خودش میپردازد و به خود ارجاع میدهد.” جالب است که چرا دام و همکارانش در پروازی که از فراز اقیانوس اطلس میگذرد، به سلولهای خاکستری مغز فیشر نفوذ میکنند. این انگار خود اشارهای است به این که ماجراهای فیلم در گونه فیلمهای حوادث پرواز میگنجد.
منبع تصویر، WARNER BROS
توضیح تصویر،
در فیلم انگاره، اثر جدید نولان، جان دیوید واشینگتن، الیزابت دبیکی و رابرت پتینسون بازی میکنند
اگر این پرسش پیش بیاید که چرا نولان با این اشتیاقش به فرایند ساخت فیلم، تاکنون فیلمی که بهطور مستقیم به کاروبار سینما بپردازد نساخته، پاسخ این است که او قصد این کار را داشته است.
بیست سال پیش، او فیلمنامه ای درباره هوارد هیوز، مهندس میلیاردر و غول هالیوودی نوشت، که آن را “بهترین فیلمنامهای که تاکنون نوشتهام” توصیف کرد. او میخواست این فیلمنامه را با حضور جیم کری بسازد که هوانورد، فیلم زندگینامهای اسکورسیزی درباره هیوز ساخته شد. نولان در سال ۲۰۱۷ گفت که همچنان میخواهد روزی این فیلم را بسازد.
حال جدیدترین فیلم نولان انگاره با بازی دیوید واشینگتن، درباره برهمخوردن روال خطی زمان، سینماهای جهان را بازگشایی کرده است.
این تریلر نشان میدهد که چگونه نولان سیر طبیعی زمان را میشکند و تصاویری از زمانهای مختلف را در نظمی نامعمول کنار هم به نمایش درمیآورد. این کار را نمیتوان به این شیوه در رمانها، نمایشنامهها یا داستانهای مصور انجام داد. این همان ویژگی است که انگاره را به پروژه اصلی نولان یعنی دستیابی به سینمای ناب بدل میکند.
یادداشتی از: نیکلاس باربر منتقد فیلم