دیدگاه متفاوت منتقدان به ماجرای عذرخواهی مسعود فراستی

عصرسینما: در طی روزهای گذشته انتقادات فراوانی از مسعود فراستی در شبکه های اجتماعی و بابت اشتباهات فاحشش در شاهنامه خوانی در تلویزیون مطرح شد.
وی که هفته گذشته در برنامه تلویزیونی «کتاب باز» با اجرای سروش صحت حضور یافته بود، شاهنامه فردوسی را با غلط های فاحش بسیاری خواند و همین سبب شد که صدای انتقاد بسیاری از شعر دوستان و اهالی فرهنگ بلند شود.
در نهایت کاری به جایی رسید که مسعود فراستی مجددا در برنامه «کتاب باز» حضور یافت و با پذیرفتن همه انتقادها، بابت اشتباهاتش از بینندگان و مخاطبان برنامه عذرخواهی کرد.
اما همین عذرخواهی مسعود فراستی نیز موجب ایجاد بحث های جدید بین منتقدان در شبکه های اجتماعی شد. برخی عذرخواهی فراستی را رفتاری مناسب و قابل تقدیر دیدند و برخی عذرخواهی وی را صرفا وظیفه ای اخلاقی دانسته اند که وی باید انجام میداده و کار خاصی نکرده است.
در ادامه نظرات نیما حسنی نسب و رضا صائمی دو منتقد سینما در اینباره را میخوانید:
نیما حسنی نسب دراینباره در صفحه شخصی اش نوشت: مسعود فراستی همین چند روز پیش با طناب پوسیدهی شهوتِ حضور و تفاخرِ بیهوده به تنوعِ توانایی، بزرگترین سقوط آزاد دوران حرفهای را تجربه کرد و حالا امشب در برنامه کتاب باز به کمک حبلالمتینِ«نقد» از این چاه بیرون آمد؛ این بار خودش را منصفانه و بیرحمانه نقد کرد تا عیار نقدش را نجات دهد.
برخلاف موارد قبلی -مشخصاً ماجرای داستایفسکیِ جعلی در همین برنامه – با هوشمندی فهمید اینجا میتواند ایستگاه آخر باشد و فقط شاید نقد دستاش را بگیرد. پس خودش شد سوژهی نقد خودش.
ممکن است بگویند ناچار شد یا ریاکاری کرد (من در کلام و صورتاش صداقت و عصبانیت از خود دیدم)، ولی خیلیها و بیشتر خودش و حتی رسانه تا پیش از این در وضعیتهای مشابه رفتاری متفاوت داشتند و نعل وارو زدند و نشانی کوچه علی چپ دادند تا اعتراف نکنند «غلط کردم، غلط».
او با این کارش به «نقد» بُعدی اخلاقی/ انسانی داد و شد آن خیاطی که در کوزه نیفتاد!
نوشداروی نقد اینبار پیش از مرگ سهراب رسید و تلخیاش دوای نخوتی شد که داشت پرسونای رسانهای فراستی را میبلعید.
او که عمری را خوب یا بد به نقد گذرانده، حالا تا آخر عمر هم مدیون نقد خواهد ماند، چون عجالتاً آبرویش را حفظ کرد؛ چیزی که نگهداری ازش این روزها خیلی سخت و گران شده و از صدر تا ذیل تشت رسوایی است که از بامها فرو میافتد.
فراستی اینبار از زبان تند و تیزش آویزان شد و نقد را نردبان کرد تا نیفتد… برای ما که درست یا غلط نام و نشانِ منتقد بر خود داریم، تماشای جایگاه و کارکرد و پویاییِ نقد – حتی در فضای پریشان و ویرانِ امروزِ جامعه – اندکی مایه و بهانهی امیدواری است.
…………………………………………………………………………….
رضا صائمی نیز در همین باره و در نظری متفاوت نوشت: عذرخواهی فراستی شریف بود نه شجاعانه!. شجاعت، اعتراف به اشتباه است پیش از افشای آن. کنشی ماقبل نقد است نه واکنشی مابعد نقد. مثل مجرمی که خودش را معرفی می کند پیش از آنکه دستگیر شود.
اعتراف به اشتباه بعد از دستگیری یا رسوایی، ممکن است صادقانه باشد اما شجاعانه نیست!.
خاصه اینکه فراستی به خاطر گافی عذرخواهی کرد که به قول خودش مدیوم او نبوده وگرنه او هیچگاه نه به خاطر نقدهای غلطش که حتی به خاطر گاف های سینمایی در عنوان یا اطلاعات اشتباه درباره یک فیلم یا کارگردان هم عذرخواهی نکرده!. یا از چرخش صد و هشتاد درجه ای اش از تعریف یک فیلم به تخریب آن!.
موقعیت او مثل فوتبالیستی است که اتفاقی والیبال بازی کرده و به خاطر اینکاره نبودنش توپ ها را به تور زده و موجب شکست تیم شده و از این بابت عذرخواسته!. اما گل به خودی هایش را در فوتبال دلیل بر عذرخواهی نمی داند چون رشته تخصصی اوست!.
تاکید او بر اینکه مدیوم من سینماست اما هیچگاه به خاطر نقدهای غلطش یا توهین به فلان کارگردان عذرخواهی نکرده مثل پزشکی است که خطاهای پزشکی اش را که موجب مرگ بیمار شده نمی پذیرد صرفا به این دلیل که متخصص این حرفه است.
از سوی دیگر عذرخواهی پس از محرز شدن اشتباه، وظیفه اخلاقی است نه لطف انسانی. اینکه فراستی اشتباهش را پذیرفته و عذرخواهی کرده، شرافتمندانه است نه شکوهمندانه!. دمش گرم… اما آنقدر در جامعه ما پوزش خواستن بابت خطا نادر است که این وظیفه اخلاقی به کاری کارستان تعبیر می شود!